عاشقانه ترينها

عشق و عاشقي

دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۰۳

نمونه سوالات مصاحبه‌هاي شغلي و پاسخ‌هايي كه بايد به آنها داد

۲ بازديد

نمونه سوالات مصاحبه‌هاي شغلي و پاسخ‌هايي كه بايد به آنها داد

 

 

۱. راجع به خودتان براي‌مان بگوييد

 

در پاسخ به اين سؤال به صحبت در مورد مسائل مربوط به كار اكتفا كنيد. به هيچ‌وجه وارد جزئيات شخصي نشويد، مگر اينكه به طور خاص در اين مورد از شما سؤال كنند.

 

۲.راجع به شغل ايده‌آل‌تان بگوييد

 

بهتر است جواب‌تان درباره‌ي يك كار خاص نباشد. براي توصيف كار مورد علاقه‌تان واژه‌هاي معمول و قراردادي مثل «محيط كار دوستانه» و مانند آن را به كار ببريد.

 

۳. چرا شغل قبلي‌تان را ترك كرديد؟

 

يك جواب مثبت بدهيد، مثلا مي‌توانيد بگوييد: «من دنبال افق‌هاي روشن‌تري بودم.» پيشنهاد مي‌شود كه از كلمات نشان‌دهنده‌ي محدوديت استفاده كنيد تا مشخص شود كه به دنبال فرصت‌هاي بهتر هستيد.

 

۴. نقطه ضعف‌تان چيست؟

 

فورا همه‌ي اختلالات شخصيت‌تان را براي پاسخ به اين سؤال رديف نكنيد! خونسردي‌تان را حفظ كنيد و نقاط ضعف بي‌اهميتي كه در واقع مي‌توانند از نگاه ديگري نقاط قوت باشند را نام ببريد.

 

۵. نقاط قوت‌تان چيست؟

 

 

سعي كنيد همه‌ي نقاط قوت‌تان را بگوييد. همچنين براي ذكر مثال‌هايي كه قابليت‌هاي شما را نشان مي‌دهند آمادگي داشته باشيد.

 

۶. در مورد كارهايي كه در اينجا انجام مي‌دهيم چه مي‌دانيد؟

 

براي نشان دادن اطلاعات‌تان در اين مورد، به طور دقيق و كامل اطلاعاتي را كه از وب‌سايت شركت به‌دست آورده‌ايد شرح دهيد، طوري كه انگار وب‌سايت جامع‌ترين منبع براي به‌دست آوردن اطلاعات در مورد شركت است.

۷. فكر مي‌كنيد چرا بايد شما را استخدام كنيم؟

 

سعي كنيد با لحن متعادلي صحبت كنيد تا به مصاحبه‌كنندگان بفهمانيد، همان‌قدر كه شما به اين كار احتياج داريد شركت هم به شما نياز دارد. هرگز خودتان را با ساير متقاضي‌ها مقايسه نكنيد.

 

۸. آيا خودتان را فرد موفقي مي‌دانيد؟

 

پاسخ ثابت براي اين سؤال «بله» است. موفقيت به معني تحت كنترل داشتن كل دنيا نيست. همه‌ي دست‌آوردهاي مهم در طول تحصيل و كار را كه تا همان لحظه به‌دست آورده‌ايد را شرح دهيد.

 

۹. چرا براي چنين مدت طولاني‌اي بي‌كار بوديد؟

 

با صحبت از هر گونه فعاليت مفيدي كه در اين مدت داشته‌ايد نظير شركت در دوره‌هايي به منظور افزايش اطلاعات، خودتان را از اين سؤال خلاص كنيد.

 

۱۰. همكاران‌تان چه نظري درباره‌ي شما دارند؟

 

 

فقط تعريف‌ و تمجيدهاي معمولي كه همكاران از كار شما مي‌كردند را بازگو كنيد و مراقب باشيد طوري صحبت نكنيد كه به نظر برسد داريد اغراق مي‌كنيد.

 

۱۱. اگر استخدام شويد به نظرتان چه مدت اينجا مشغول به كار خواهيد بود؟

 

اصلا با صحبت كردن در مورد دوره‌‌اي مشخص و تاريخ و زماني خاص، جواب دقيقي براي اين سؤال ارائه ندهيد. پاسخي مانند «تا زماني كه هر دو طرف از كار راضي باشند.» براي اين سؤال مناسب‌ است.

۱۲. آيا فكر مي‌كنيد صلاحيت و شايستگي شما براي اين شغل بيش از الزامات آن است؟

 

سعي كنيد گزينش‌كننده را متقاعد كنيد كه براي اين كار مناسب هستيد. هرگز در مورد سطح مدارك و گواهي‌هاي تحصيلي‌تان و تناسب آن با شغل مورد نظرتان با لحني نامطمئن سخن نگوييد زيرا اين كار نشان‌دهنده‌ي ترديد شما براي دست يافتن به آن شغل خواهد بود.

 

۱۳. درباره‌ي نحوه‌ي مديريت‌تان توضيح دهيد

 

با تأكيد زياد بر توانايي‌تان در برقراري انواع ارتباط با همكاران و زيردستان توضيح دهيد كه هميشه مي‌توانيد مخاطب‌تان را متوجه نكته‌ي اصلي كنيد.

 

۱۴. اهل كار تيمي هستيد؟

 

براي چندمين بار، پاسخ به اين سؤال يك «بله»‌ي محكم و بي‌درنگ است. مثال‌هاي مختلفي از مواردي كه به صورت گروهي توانسته‌ايد با موفقيت و در زمان مقرر شده، پروژه‌هاي‌تان را به‌پايان برسانيد را براي مصاحبه‌كننده ذكر كنيد.

 

۱۵. فلسفه‌ي شما درباره‌ي «كار» چيست؟

 

 

براي پاسخ به اينگونه سؤالات هيچ صفتي به كار نبريد. فقط در مورد ارزش‌هاي كلي مورد قبول خودتان در محل كار و انرژي و اشتياقي كه مي‌توانيد به تيم بدهيد صحبت كنيد.

 

۱۶. در يك كار تيمي ترجيح مي‌دهيد چه مسئوليتي داشته باشيد؟

 

سعي كنيد خودتان را طوري انعطاف‌پذير نشان دهيد كه اين احساس ايجاد شود كه براي‌ شما فرقي نمي‌كند، هدايت‌كننده‌ي گروه باشيد يا دستورات شخص ديگري را دنبال كنيد.

 

۱۷. چه ويژگي‌هايي در همكاران براي‌تان آزاردهنده و ناخوشايند است؟

 

به مصاحبه‌كنندگان پاسخ دهيد كه مي‌توانيد با سازگار كردن خودتان و برخورد آرام و مناسب با همه‌ي مسائل و با هر نوع همكاري كنار بياييد.

 

۱۸. چرا فكر مي‌كنيد مي‌توانيد در اين شغل موفق شويد؟

 

روي مهارت‌ها و تجربيات‌تان در محل كارهاي قبلي و همچنين فعاليت‌هاي‌تان در هنگام بحران، تأكيد كنيد تا مصاحبه‌كنندگان احساس كنند شما فرد شايسته‌اي هستيد.

 

۱۹. كار بيشتر براي‌تان مهم است يا پول؟

 

 

پاسخ دهيد كه هر دو براي شما مهم هستند. نبايد با تظاهر به اين كه يكي از اين دو (كار يا پول) براي‌تان بي‌اهميت است زيادي دست‌و‌دل‌باز يا برعكس به نظر برسيد.

 

۲۰. كارفرماي قبلي‌تان بزرگ‌ترين نقطه‌ي قوت شما را چه مي‌داند؟

 

بايد مسائل مهم و خاصي كه در محل كار قبلي‌تان پيش‌آمده را نقل كنيد. در صورتي كه معرفي‌نامه يا تشويق‌نامه‌اي داريد به عنوان تأييدي بر حرف‌هاي‌تان به مصاحبه‌كنندگان نشان دهيد.

 

۲۱. درباره‌ي توانايي‌‌تان براي كار كردن تحت‌فشار بگوييد

 

اين نوع سؤالات فريبنده را با دقت جواب دهيد. سعي كنيد توضيح دهيد كه چطور گاهي اوقات توانسته‌ايد تحت‌فشار پيشرفت كنيد و نتايج بهتري به‌دست آوريد.

 

۲۲. تصميم داريد كم‌تجربگي‌تان را چطور جبران كنيد؟

 

با پررنگ‌تر جلوه دادن مهارت‌ها و دست‌آوردهاي‌تان حس اعتماد ايجاد كنيد. از مسئوليت‌هاي مشابهي كه در دوران تحصيل در مدرسه يا گذراندن ديگر دوره‌ها برعهده داشته‌ايد صحبت كنيد.

۲۳. چه عاملي به شما انگيزه مي‌دهد كه بهترين عملكرد را در شغل‌تان داشته باشيد؟

 

جواب‌هاي احمقانه مانند «حقوقي كه مي‌گيرم» شانس استخدام شما را به طرز قابل‌ملاحظه‌اي كاهش مي‌دهد. كلمات مثبتي مثل حال‌و‌هواي كار، انضباط و درست‌كاري را به كار ببريد.

 

۲۴. چه زماني در اين شغل احساس موفقيت خواهيد كرد؟

 

مي‌توانيد پاسخ دهيد: «زماني كه از نظر كمّي و كيفي به اهداف تعيين شده برسم و از آنها فراتر روم تا بتوانم به مقام بالاتري در شركت دست پيدا كنم.»

 

۲۵. آيا مي‌توانيد منافع شركت را به منافع خودتان ترجيح ‌دهيد؟

 

به سادگي بگوييد بله. اين سؤال فقط براي اين طرح شده كه مشخص كند شما تا كجا حاضريد با شركت همكاري كنيد و همه چيز را جدي بگيريد تا سازمان را به اهدافش برسانيد.

 

۲۶. دوست داريد رئيس‌تان چه ويژگي‌هايي داشته باشد؟

 

 

هرگز با صحبت از ويژگي‌هاي خاص و مشخص سعي نكنيد آنچه انتظار داريد را با ذكر جزئيات توصيف كنيد. سعي كنيد چند ويژگي مثبت را نام ببريد، مثلا اين كه شايسته و منصف باشد و به كارمندان انگيزه بدهد.

۲۷. انتظار داريد ۵ سال ديگر در چه موقعيتي باشيد؟

 

پاسخي واقع‌بينانه و متناسب با رزومه بدهيد و طوري صحبت كنيد كه فردي داراي بينش و آينده‌نگري به نظر برسيد.

 

۲۸. از اشتباهات شغلي‌تان چه درسي گرفته‌ايد؟

 

فقط حواس‌تان باشد كه همه‌ي اشتباهات بزرگي كه در محل‌ كارهاي قبلي مرتكب شده‌ايد را فاش نكنيد. چند اشتباه مهم را آشكار كنيد ولي بيشتر راجع به آنچه از اين اشتباهات ياد گرفته‌ايد صحبت كنيد.

 

۲۹. اگر لازم باشد كسي را براي اين شغل گزينش كنيد به دنبال چه ويژگي‌هايي در اين فرد خواهيد بود؟

 

شرح شغل را با مهارت‌هاي خودتان مخلوط كنيد، ولي مواظب باشيد كه ارتباط اصلي با موضوع حفظ شود و پاسخ‌هايي كه مي‌دهيد قابل توجيه باشند.

 

۳۰. از اين شغل/شركت چه انتظاراتي داريد؟

 

طوري صحبت كنيد كه انگار توسط شركت استخدام شده‌ايد. پاسخ دهيد ترجيح مي‌دهيد كه محدود نباشيد و آزادي عمل داشته باشيد تا بتوانيد علاوه بر كار خودتان به مسائل كوچكِ ديگر هم رسيدگي كنيد.

 

۳۱. آيا سؤالي از من داريد؟

 

 

وقتي قبل از مصاحبه تمرين مي‌كنيد ليستي از سؤالات‌تان تهيه كنيد. در حين مصاحبه، به‌صورت مشخص و واضح نشان دهيد كه جواب‌هاي ارائه شده براي سؤال‌هاي‌تان را درك كرده‌ايد. اين نشان مي‌دهد كه تفكر و عملكرد شما هميشه واضح و روشن است.

 

۳۲. چرا فكر مي‌كنيد كه مي‌توانيد در اين كار موفق شويد؟

 

پاسخ‌هايي كه روي شباهت ميان ويژگي‌هايي مورد نياز براي براي شغل درخواستي با توانمندي‌هاي شما تأكيد دارند، جواب‌هاي صحيح هستند و احتمال به‌دست آوردن شغل را افزايش مي‌دهند.

 

۳۳. نظرتان در مورد شركتي كه قبلا در آن كار مي‌كرديد چيست؟

 

محل كار قبلي‌تان را به عنوان جايگاه مؤثري معرفي كنيد كه به شما در بهبود استعدادهاي‌تان كمك زيادي كرده است. از هرگونه صحبت منفي درباره‌ي آن خودداري كنيد، حتي اگر سؤال با لحن و منظور خاصي بيان شود.

 

۳۴. برخوردتان با انتقاد چطور است؟

 

طوري صحبت كنيد كه انگار انتقاد را بهترين راه پيشرفت مي‌دانيد. بگوييد كه هرگز انتقاد را خصومت شخصي تلقي نمي‌كنيد و چند مثال كه نشان‌دهنده‌ي ظرفيت شما در انتقادپذيري است را ذكر كنيد.

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com

 


يك رزومه جذاب چه ويژگي‌هايي دارد؟

۳ بازديد
۱. اطلاعات تماس‌تان را در دسترس و جلوي چشم بنويسيد

مديران بخش استخدام اينقدر سرشان شلوغ است كه اصلا وقت نمي‌كنند در رزومه‌ي‌تان از اين قسمت به آن قسمت، دنبال اطلاعات تماس بگردند. پس براي اينكه شغل مورد نظرتان را از دست ندهيد، آدرس ايميل‌تان را هايپِرلينك يا زيرخط‌دار كنيد. چنانچه آدرس پستي‌ خود را كاملِ كامل بنويسيد، همواره اين احتمال وجود دارد كه اطلاعات شخصي‌تان مورد سرقت قرار بگيرند. بنابراين، همين كه نام استان، شهر و كدپستي‌تان را بنويسيد كفايت مي‌كند. در صورتي كه فكر مي‌كنيد محتويات حساب‌هاي كاربري‌تان در شبكه‌هاي اجتماعي مثل لينكدين ممكن است به استخدام‌تان كمك كند، بد نيست به پروفايل لينكدين و ساير شبكه‌هاي اجتماعي خود نيز لينك دهيد.

۲. مطالب را طوري تنظيم كنيد كه هيچ نكته‌ي مهمي از چشم خواننده دور نماند

خيلي از ما تحت تأثير دنياي اينترنت عادت كرده‌ايم كه وقتي متني به دست‌مان مي‌رسد، خودمان را مجبور نكنيم كه كلمه‌به‌كلمه‌اش را از بالا تا انتهاي صفحه بخوانيم، بلكه مدام چشم مي‌چرخانيم و از بعضي قسمت‌ها با سرعت عبور مي‌كنيم. به همين دليل، رزومه‌ي‌ خود را طوري تنظيم كنيد كه قسمت‌هاي مهمش ناديده گرفته نشوند. شايد بد نباشد نكاتي را كه قابليت‌هاي‌تان را نشان مي‌دهند بولد يا برجسته كنيد تا هنگام چشم چرخاندن در صفحه گم نشوند.

۳. ظاهر رزومه‌‌ را خاص و چشم‌گير طراحي كنيد

سعي كنيد ظاهر رزومه‌ي خود را به شكلي طراحي كنيد كه خاص و چشم‌گير باشد. البته اينكه چقدر اجازه داريد در ظاهر رزومه‌ي‌تان خلاقيت به خرج دهيد، تا حد زيادي به ماهيت شغلي كه درخواست مي‌كنيد، بستگي دارد. مثلا يك گرافيست طبيعتا بيشتر مي‌تواند روي طراحي رزومه‌ي خود مانُور دهد تا يك حسابدار.

پيشنهاد مي‌كنيم رزومه‌ي‌تان را تك‌رنگ طراحي نكنيد، اما حواس‌تان باشد كه در انتخاب رنگ‌ها دقت كافي به خرج دهيد. براي اينكه حرفه‌اي‌تر به نظر برسيد، بهتر است فقط قسمت‌هاي هِدِر يا همان سرصفحه را با رنگ آبي بنويسيد و در مابقي قسمت‌ها از رنگ مشكي استفاده كنيد. در مورد سبك حروف هم مي‌توانيد به طور مثال به جاي فونت رايج و پركاربرد «نازنين» از فونت تبسم به طراحي استاد اسدالله چهره‌پرداز يا فونت‌هاي ديگري استفاده كنيد كه با سليقه خودتان و الزامات حرفه‌اي تناسب داشته باشند.

بزرگ‌ترين اشتباهي كه تازه‌كاران مرتكب مي‌شوند اين است كه اطلاعات‌شان را در قالب‌هاي آماده وارد مي‌كنند. با استفاده از قالب‌هاي آماده در وقت‌تان صرفه‌جويي مي‌شود، اما ممكن است اين كارتان توي ذوقِ كارفرما بزند و به همين دليل كنار گذاشته شويد. در عوض، پيشنهاد مي‌كنيم رزومه‌ي‌تان را به‌سليقه‌ي خودتان طراحي و سازماندهي كنيد، طوري كه نشان دهد مناسب‌ترين فرد براي آغاز همكاري هستيد.

۴. كليدواژه‌هايي به كار ببريد كه در نرم‌افزارهاي جست‌وجوگر قابل رديابي باشند

توجه داشته باشيد كه بسياري از شركت‌هاي بزرگ در انتخاب متقاضيان از نرم‌افزارهاي رايانه‌اي استفاده مي‌كنند. پس براي اينكه رزومه‌ي‌تان كاملا در جست‌و‌جوي نرم‌افزاري حذف نشود، از كليدواژه‌هاي صحيح استفاده كنيد. تغييرات خيلي جزئي مانند تبديل عبارت «خدمات به مشتري» به «روابط با مشتري» مي‌تواند در پذيرفته يا رد شدن رزومه‌ي‌تان تأثير بگذارد.

۵. به جاي اينكه از اهداف‌تان بنويسيد، خلاصه‌اي كوتاه از سوابق شغلي خود ارائه دهيد

امروزه مديران منابع‌انساني كاري به كار اهداف شغلي درخواست‌دهندگان ندارند، بلكه همه‌ي تلاش‌شان فقط اين است كه بهترين‌ها را استخدام كنند، يعني شخصي كه بيشترين مطابقت را با معيارهاي‌ مدنظرشان داشته باشد. بنابراين از به‌كار بردن جملاتي كه هدف‌تان را توضيح مي‌دهند جدا خودداري كرده و در عوض، رزومه‌ي‌تان را با خلاصه‌اي كوتاه از سوابق حرفه‌اي خود شروع كنيد. بنويسيد كه چند سال سابقه‌ي كار داريد، كدام عناوين شغلي را تجربه كرده و به كدام دست‌آوردها رسيده‌ايد. مثلا اگر نويسنده‌ي وبلاگ هستيد، بنويسيد كه براي كدام وبلاگ‌ها توليد محتوا كرده و چقدر سودآور بوده‌ايد. به عبارت ديگر، دستاوردهاي‌تان را پررنگ كنيد تا كارفرما بداند كه كارتان را بلد هستيد و با چند و چون شغلي كه درخواست داده‌ايد، ناآشنا نيستيد. ديگر اينكه براي تيتر قسمتِ خلاصه‌ي سوابق كاري از عبارتي استفاده كنيد كه حوزه‌ي تخصصي‌تان را مشخص‌تر جلوه دهد.

۶. از فهرست كردن مهارت‌هاي‌تان بپرهيزيد

مهارت‌ها و استعدادهاي‌ خود را در قسمتي كه تجارب شغلي‌تان را نوشته‌ايد بگنجانيد. يادتان باشد كه كارفرما به دنبال فهرست بلندبالاي مهارت‌هاي‌ متقاضيان نيست، بلكه مي‌خواهد بداند كه شخص شما چرا و چطور به‌درد شركتش مي‌خوريد. اما يك استثنا هم وجود دارد و آن اينكه وقتي براي فرصت‌هاي شغليِ مهارت‌محور مثل كارشناس فناوري اطلاعات درخواست مي‌دهيد، اشكالي ندارد كه در يك قسمت مجزا به مهارت‌هاي مرتبطتان نيز اشاره كنيد، چرا كه اين قبيل فرصت‌هاي شغلي به افرادي با مهارت‌هاي مشخص احتياج دارند.

۷. روده‌درازي نكنيد

نه اينكه مجبور باشيد كل رزومه‌ي‌تان را فقط به يك صفحه محدود كنيد، چون در بعضي موارد واقعا نمي‌شود همه چيز را فقط در يك صفحه گفت، اما حواس‌تان باشد حتي يك كلمه اضافه ننويسيد. رزومه‌ي دو صفحه‌اي براي شخصي كه ۳۰ سال تجربه‌ي كاري دارد عادي است، اما نه براي يك تازه فارغ‌التحصيل.

جملات طولاني يا كلمات قُلمبه‌سُلمبه به كار نبريد و سعي كنيد نوشتارتان تا حد امكان ساده و قابل فهم باشد. قرار نيست در رزومه‌ي خود به داستان زندگي‌تان اشاره كنيد، بلكه فقط به اطلاعات شغلي مرتبط بپردازيد. از افعال مجهول و علائم اختصاري استفاده كنيد تا مجبور نشويد جملات طولاني بنويسيد. خلاصه اينكه طول هر پاراگراف از سه يا چهار خط بيشتر نشود.

رزومه بي‌شباهت به كمپين تبليغاتي نيست. چنانچه اين كمپين به اندازه‌ي كافي پرمحتوا و گيرا نباشد، مورد توجه مديران منابع‌انساني قرار نخواهد گرفت. پس اين مرتبه كه اقدام به نگارش رزومه مي‌كنيد، از رعايت نكاتي كه گفتيم غافل نشويد. همچنين براي حرفه‌اي شدن در رزومه‌نويسي، توصيه‌ مي‌كنيم حتما مقاله‌ي ۱۳ نكته‌ي طلايي براي تهيه‌ي يك رزومه‌ متمايز را بخوانيد.

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com


۱۹ نمونه سوال زيركانه كه در مصاحبه‌هاي شغلي از شما مي‌پرسند

۵ بازديد

۱۹ نمونه سوال زيركانه كه در مصاحبه‌هاي شغلي از شما مي‌پرسند

 

 

 

 

تينا نيكولاي، مربي مديريت مشاغل و موسس شركت Resume Writer’s Ink در اين باره مي‌گويد: «مديران استخدامي براي آشكارسازي جنبه‌هايي كه مي‌تواند گوياي عيب و ايرادي در شخص باشند، اين سوالات فريبنده را مطرح مي‌نمايند.»

 

لين تيلور، كارشناس محيط‌ كاري دولتي و مولف كتاب «مستبدِ مخوف اداره‌ي خود را رام كنيد: چطور بايد رفتارهاي كودكانه‌ي مديران را مديريت نمود و در شغل خود پيشرفت داشت؟» مي‌گويد: «اما اين سوالات فقط براي مچ‌گيري نيستند. اين نوع سوالات مي‌تواند به مديران استخدامي كمك كند تا از دردسرها وبي‌نظمي مصاحبه‌هاي سنتي فاصله بگيرند و به شخصيت حقيقي‌تان دست بيابند.» در ادامه ۱۹ نمونه از اين سوالات رايج فريبنده همراه با نكاتي براي غلبه بر آنها ارائه شده است.

 

۱. ممكن است خودتان را معرفي كنيد؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ مديران استخدامي اين سوال را مطرح مي‌سازند تا بفهمند كه نامزدهاي شغل موردنظر، خودشان را چقدر شايسته موقعيت شغلي مي‌بينند. نيكولاي مي‌گويد: «كارفرما مي‌خواهد بشنود كه نامزدها تكاليف‌شان را انجام داده‌اند و سابقه‌ي خوبي دارند. مصاحبه‌گر همچنين به سطح اعتماد به نفس متقاضي از طريق تصويري كه از خود به نمايش مي‌گذارد توجه مي‌كند. به‌علاوه، توجه مصاحبه‌گر به شايستگي‌هاي بارز رفتاري متقاضي معطوف مي‌شود تا بفهمد آيا شخص مناسبي براي اين جايگاه شغلي است. اگر اين پاسخ آغازين ضعيف باشد، باقي مصاحبه افت پيدا مي‌كند يا مصاحبه كوتاه و خلاصه پايان مي‌گيرد.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ نيكلاي مي‌گويد: «اين سوال مي‌تواند شما را وسوسه كند تا از زندگي شخصي خود بگوييد كه البته اصلا نبايد همچين كاري كنيد! اغلب متقاضيان به‌اندازه‌ي كافي تجربه ندارند كه حيله‌ي پشت اين سوال را متوجه شوند و به همين خاطر ممكن است از جنبه‌ي شخصي پاسخ سوال را بدهند و مثلا بگويند: «سه‌تا بچه دارم، متاهل هستم و جملاتي از اين قبيل. چه باور كنيد يا نكنيد، وقتي مصاحبه‌گر اين سوال را مطرح مي‌كند، حتي حرفه‌اي‌ترين نامزدهاي شغلي هم دُم به چنين تله‌اي مي‌دهند، مخصوصا اگر مصاحبه‌گر فرد را برانگيزد كه بيشتر توضيح دهد.»

 

پاسخ مناسب چيست؟ پاسخ دقيق و متمركز ارزش شما را براي سازمان يا اداره موردنظرتان نشان مي‌دهد. نيكولاي مي‌گويد: «كارفرما مي‌خواهد دستاوردهاي شما را در دو يا سه جمله‌ي موجز و روشن پشت‌سرهم بشنود كه حال و هواي مصاحبه‌ را مشخص كند. به‌ ياد داشته باشيد اين شما هستيد كه به ديگران مي‌گوييد درباره‌ي شما چه فكري كنند. پس هشيار باشيد و توانايي‌هاي برتر خود را در پاسخ خود بگنجانيد.

 

به‌ عنوان مثال مي‌توانيد بگوييد: «به‌خاطر مهارت‌هاي ذاتي‌ام در تجزيه و تحليل مسائل و پيدا كردن راهكارها، معروفم به اينكه روند عملكرد ضعيف تيمي را مي‌توانم معكوس كنم.» اين حرف به مصاحبه‌گر مي‌گويد كه نامزد اين شغل مهارت‌هاي تحليلي، توانايي حل مسائل و قابليت رهبري براي معكوس‌سازي عملكرد شغلي و غيره را دارد. حداقل چهار مهارت رفتاري در اين پاسخ ساده نهفته است و فضاي مصاحبه را چنان مشخص مي‌كند كه مصاحبه‌گر مشتاق به پرسش سوالات هدفمندتري هم مي‌شود.

۲. خودتان را در يك كلمه چطور توصيف مي‌كنيد؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ اين حرف احتمالا چند نكته را در ارتباط با شما مشخص مي‌كند: تيپ شخصيتي‌تان، چقدر در دريافت‌تان نسبت به خود اعتماد داريد و اينكه سبك كاري‌تان تا چه حد مناسب شغل درخواستي است.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ اين حرف مي‌تواند خصوصا در اوايل مصاحبه به يك چالش تبديل ‌شود، چراكه حقيقتا نمي‌‌دانيد كه رئيس‌تان به دنبال چه نوع تيپ شخصيتي مي‌گردد. تيلور مي‌گويد: «تفاوت اندكي ميان خودستايي غلوآميز و اعتماد به نفس و ميان تواضع و خجالتي بودن وجود دارد و از آنجايي كه افراد شخصيت‌هاي چندوجهي دارند، گذاشتن برچسب‌هاي كوتاه بر آنها تقريبا غيرممكن است.»

 

پاسخ مناسب چيست؟ تيلور مي‌گويد: «محتاطانه پيش برويد. اگر مي‌دانيد فردي قابل‌اعتماد و متعهد هستيد، ولي همچنين از اينكه دوستان‌تان شما را به خاطر شوخي‌هاي زيركانه‌تان تحسين مي‌كنند به خود مي‌باليد، بهتر است در بيان خصوصيات خود رفتار محافظه‌كارانه‌‌اي را پيش بگيريد.»

 

به عنوان مثال، اگر متقاضي شغل حسابداري هستيد، صفت يك‌كلمه‌اي شما نبايد «خلاقيت» باشد و اگر براي جايگاه كارگردان هنري درخواست كار داده‌ايد، خصوصيت «وقت‌شناسي» هم چندان مناسب نيست.

 

تيلور اضافه مي‌كند: «اغلب كارفرماها امروزه به دنبال افرادي با توانايي كار تيمي هستند كه تحت فشارها رفتار معقولانه داشته باشند و همچنين خوشبين، صادق، قابل‌اعتماد و متعهد باشند. البته اگر بخواهيد خصوصيات خوب را بدون فكر پشت‌سرهم رديف كنيد تا جلب توجه‌ كنيد، سخت در اشتباه هستيد. اين لحظه فرصت خوبي است تا بگوييد چگونه از نگاه شما بهترين خصوصيات‌تان با شغل موردنظر به‌خوبي تناسب دارد.»

 

۳. اين موقعيت شغلي را به نسبت ديگر موقعيت‌هايي كه درخواست كرده‌ايد، چگونه مقايسه مي‌كنيد؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ آنها قاعدتا مي‌پرسند «جاهاي ديگري هم درخواست كار داده‌ايد؟». نيكلاي مي‌گويد: «مدير استخدامي در ابتدا مي‌خواهد بفهمد چقدر در جستجوي شغل‌تان فعال هستيد. مصاحبه‌گر مي‌خواهد بداند كه چگونه در مورد ديگر شركت‌ها و موقعيت‌هاي شغلي موردعلاقه‌تان حرف مي‌زنيد و چقدر صادق هستيد.»

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ اگر بگوييد «اين تنها شغلي است كه درخواست كار داده‌ام»، اين حرف امتياز منفي براي‌تان درپي دارد. متقاضيان بسيار معدودي تنها براي يك شغل درخواست مي‌دهند و به همين‌خاطر، آنها احتمالا فكر خواهند كرد كه شما در گفتارتان صادق نيستيد. هرچند اگر آشكارا از ديگر موقعيت‌هاي شغلي كه دنبال‌شان هستيد، با نظر مساعد و مشتاقانه حرف بزنيد، مدير استخدامي ممكن است فكر كند كه احتمالا براي موقعيت شغلي پيشنهادي آنها دست نيافتني هستيد و از كنار درخواست‌تان مي‌گذرد. ‌به‌علاوه، همچنين درست نيست كه از ديگر مشاغل و كارفرماها با لحن منفي سخن گفت.

 

پاسخ مناسب چيست؟ بهتر است بگوييد «با چند سازمان مصاحبه دارم ولي هنوز تصميم نگرفتم كه كدام يك براي آينده‌ي شغلي‌ام گزينه‌ي مناسبي است. نيكلاي مي‌گويد: «اين حرف هم مثبت است و هم مانع از بدگويي راجع به رقيبان مي‌شود. دليلي ندارد كه خودنمايي كنيد يا ميان شركت‌ها اختلاف بيندازيد.»

۴. مي‌توانيد سه مورد از نقاط قوت و ضعف خود را نام ببريد؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ مصاحبه‌گر به دنبال نكات منفي و چراغ قرمزهايي است كه معامله را به هم مي‌زنند، از جمله مواردي چون ناتواني در همكاري خوب با همكاران يا ناتواني در انجام كار در موعد مقرر. تيلور مي‌گويد، «هر شغلي الزامات خاص خود را دارد، پس پاسخ‌هاي‌تان بايد بيانگر توانايي‌هاي مربوط به آن شغل باشد و در نقاط ضعف‌تان هم بايد روزنه‌ي اميدي ديده شود؛ حداقل بايد وانمود كنيد كه خصوصيات منفي به‌خاطر اقدامات مثبتي كه اتخاذ كرده‌ايد، كاهش يافته‌اند.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ امكان دارد با پرداختن به نقاط مثبت و منفي خود به‌ نوعي خودزني دچار شويد. مطرح كردن نقاط ضعفتان اگر نهايتا به جنبه‌هاي مثبتي ختم نشود، آسيب‌زا خواهد بود. ممكن است توانايي‌هاي‌تان با مجموعه‌‌ي مهارت‌ها يا سبك‌ كاري موردنياز براي موقعيت شغلي جور نباشد، پس بهتر است از قبل خود را آماده‌ي اين سوال كنيد وگرنه بايد با خطرِ پا گذاشتن به ميدان مين روبه‌رو شويد.

 

پاسخ مناسب چيست؟ مديران استخدامي مي‌خواهند اطمينان يابند كه استعداد‌ها و توانايي‌هاي‌تان دارايي مستقيمي براي موقعيت شغلي‌ خواهند بود و هيچ‌كدام از ضعف‌ها به توانايي كاري‌تان آسيب نخواهد زد. تيلور مي‌گويد: «آنها همچنين مي‌خواهند ببينند كه توانايي‌ خودارزيابي با درايت و اعتماد به نفس را داشته باشيد.»

 

۵. چرا مي‌خواهيد در اينجا كار كنيد؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ مصاحبه‌گران اين سوال را مطرح مي‌كنند چون مي‌خواهند بدانند چه موضوعي بيشترين انگيز‌ه‌ را براي كار به شما مي‌دهد، چقدر در مورد آنها تحقيق كرده‌ايد و چقدر اين كار را دوست داريد.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ تيلور مي‌گويد: «قطعا دلايل متعددي وجود دارد كه به كار كردن در شركتي علاقه‌مند باشيد، اما اينكه چطور آنها را اولويت‌بندي كنيد مطالب بسياري را در مورد شما روشن مي‌سازد.»

 

شايد با خود فكر كنيد: «شركت قبلي به‌اندازه‌ي ارزشم حقوق نمي‌گرفتم» يا «در حال حاضر رئيس بداخلاقي دارم» يا «همه‌چيز برايم علي‌السويه است، ولي مسير رفت‌و‌برگشت در اينجا خيلي كوتاه و راحت‌تر است» كه البته هيچ‌كدام از اينها شما را پيش چشم مديران استخدامي عزيز نمي‌سازد. به‌علاوه، شما به اين طريق در مورد ميزان علاقه‌ي‌تان نسبت به موقعيت شغلي موردنظرتان نيز مورد سنجش قرار مي‌گيريد.

 

پاسخ مناسب چيست؟ مديران استخدامي مي‌خواهند ببينند كه شما وقت گذاشته‌ايد و در مورد شركت تحقيق كرده‌ايد و از صنعت آنها سردرمي‌آوريد يا نه. آنها همچنين مي‌خواهند بدانند كه شما واقعا اين شغل (و نه فقط هر شغلي كه بشود) را مي‌خواهيد؛ قابليت انجام هر كاري را داريد؛ باانرژي هستيد؛ مي‌توانيد مشاركت ارزشمندي داشته باشيد؛ رسالت و اهداف آنها را مي‌فهميد و مايل هستيد كه بخشي از آن باشيد يا نه.

 

۶. چرا مي‌خواهيد شغل فعلي خود را ترك كنيد؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ تيلور مي‌گويد: «رئيس آتي شما به دنبال الگوها يا هر مورد منفي مي‌گردد، مخصوصا اگر سابقه‌ي شغلي‌تان پر از موقعيت‌هاي كوتاه‌مدت بوده باشد. مصاحبه‌گر احتمالا تلاش مي‌كند تا دريابد آيا در همكاري با ديگران مشكل داشته‌ايد كه شغل خود را ترك كرده‌ايد، آيا خيلي زود از هر شغلي خسته مي‌شويد و اينكه چه موارد منفي ديگري در شما وجود دارند.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ اگر سياستمدارانه پاسخ ندهيد، جواب‌تان مي‌تواند سوالات و ترديدهاي ديگري هم درپي داشته باشد يا اينكه باعث شود كلا شانس كسب چنين موقعيت شغلي‌اي را از شما بگيرد.

 

پاسخ مناسب چيست؟ آنها اميدوارند كه شما به دنبال موقعيت شغلي چالش‌آفرين‌تري باشيد كه بيشتر با مجموعه‌ي مهارت‌هاي‌تان جور دربيايد. حواس‌تان باشد كه مديران استخدامي بدشان نمي‌آيد كه بشنوند فرصت رشد در شركت‌شان خيلي شما را به اين موقعيت شغلي علاقه‌مند ساخته است.

 

۷. در حرفه‌ي‌‌تان به چه‌ چيزي بيش از همه افتخار مي‌كنيد؟

 

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ مصاحبه‌گران مي‌خواهند بدانند كه به چه‌ چيزي خيلي اشتياق داريد؛ فكر مي‌كنيد در چه موردي نسبت به بقيه بهتر هستيد و اينكه به كاري كه انجام مي‌دهيد افتخار مي‌كنيد يا نه.

 

تيلور مي‌گويد: «به‌عنوان مثال، اينكه پروژه‌ي موردعلاقه‌تان را چگونه توصيف مي‌كنيد به‌اندازه‌ي خود پروژه اهميت دارد. تصور مي‌شود اگر بتوانيد با افتخار و اعتقاد راسخ در مورد گذشته‌ي كاري خود سخن بگوييد، همين‌طور هم مي‌توانيد در جلسات مهم به كارفرماي جديدتان خودي نشان بدهيد.»

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ مديران ممكن است تصور كنند كه اين نوع كار همان شغلي است كه بيش از همه به آن علاقه‌منديد يا در آينده مي‌خواهيد روي آن متمركز شويد. اگر اين امر را در زمينه‌ي طيف وسيع‌تري از مهارت‌ها و علايق قرار ندهيد، ممكن است اين امر براي‌تان تك‌بعدي به‌نظر برسد،

 

پاسخ مناسب چيست؟ مديران استخدامي مي‌خواهند دريابند كه شما در كنار انرژي مثبت‌تان، توانايي ايجاد علاقه و برانگيختن اشتياق در ديگران را نيز داريد. تيلور مي‌گويد: «اما موردي كه بايد احتياط به‌ خرج دهيد، اين است كه در حالت شور و اشتياق خود براي صحبت درمورد در موفقيت‌ها و دستاوردهاي خود، حواس‌تان باشد فشرده و موجز سخن بگوييد و وارد حرّافي و پرگويي نشويد. قرار است توانايي‌تان در بيان خوب را، در كارتان نشان دهيد، نه حين مصاحبه!»

۸. تا حالا فكر كرده‌ايد كه بخواهيد كارآفرين باشيد؟

 

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ مصاحبه‌گر شما را آزمايش مي‌كند كه ببيند هنوز ميل پنهاني به راه‌اندازي شركتي براي خود داريد و نتيجتا كارتان را رها كنيد. تيلور مي‌گويد: «هيچ شركتي چنين نيروي كاري نمي‌خواهد، چون در اين صورت فكر مي‌كنند زمان ارزشمندي كه صرف آموزش شما مي‌شود و پول‌شان به هدر مي‌رود.»

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ اغلب افراد در برهه‌اي از زندگي خود به ميزان‌هاي مختلفي به فكر راه‌اندازي كسب‌و‌كاري براي خود و كارآفريني افتاده‌اند. اين پرسش فريبنده است، چراكه ممكن است شما ناخواسته فريب بخوريد و با علاقه‌ و حدت بسيار در مورد قصد پيشين خود به راه‌اندازي كسب‌و‌كار و رئيس خود شدن حرف بزنيد. كارفرما ممكن است نگران باشد كه شما هنوز اميد داشته باشيد كه نهايتا كسب‌و‌كار خودتان را راه بيندازيد و كار با شما با ريسك ترك شغل‌تان همراه باشد.

 

پاسخ مناسب چيست؟ اشكالي ندارد كه به رئيس آتي خود بگوييد كه زماني به فكر كارآفريني بوده‌ايد يا قبلا به عنوان پيمانكار مستقل كار كرده‌ايد. با گفتن اينكه قبلا تجربه‌ي اين كار را داشته‌ايد يا به آن فكر كرده‌ايد و به اين نتيجه رسيده‌ايد كه اين كار مناسب‌تان نيست، مي‌توانيد به‌ راحتي به اين امر جنبه‌ي مثبتي بدهيد. اين حرف خيلي بيشتر باورپذيرتر است تا اين‌كه بگوييد: «نه، هيچ‌وقت به فكرش هم نيفتاده بودم.»

 

اين سوال فرصتي را براي بحث راجع اين امر فراهم مي‌آورد كه بگوييد كار در محيط شركتي به‌عنوان بخشي از يك تيم مي‌تواند براي‌تان خيلي رضايت‌بخش‌تر باشد. همچنين مي‌توانيد از كار تخصصي در حوزه‌ي خود بيش از جنبه‌هاي عملياتي، مالي يا اجرايي كارآفريني لذت ببريد. شما همچنين مي‌توانيد با توضيح دادن اينكه دقيقا چرا شركت آنها براي‌تان خيلي جذاب است، از نگراني مديران استخدامي در مورد احتمال ترك شغل‌تان بكاهيد.

 

۹. با چه نوع رئيس و همكاراني بيشترين و كمترين موفقيت را تجربه كرده‌ايد و چرا؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ تيلور مي‌گويد: «مصاحبه‌گران سعي مي‌كنند بفهمند آيا شما اصولا با افراد يا تيپ‌هاي شخصيتي با مشكل برمي‌خوريد. دوما، آنها مي‌خواهند بدانند چطور مي‌توانيد در بهترين حالت خود كار كنيد.»

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ شما با پذيرش تعاملات ناموفق با ديگران، خطر بداخلاق جلوه دادن خود را به جان مي‌خريد، مگر اينكه احساسي رفتار نكنيد. ممكن است در پاسخ‌تان ناخواسته بعضي از خصوصيات رئيس آتي خود را توصيف كنيد. اگر بگوييد: «رئيسي داشتم كه آنقدر جلسات زيادي برگزار مي‌كرد كه به‌سختي مي‌توانستم به كارم برسم» و مصاحبه‌گرتان مانند لبو قرمز شد، احتمالا به موضوع حساسي اشاره كرديد.

 

پاسخ مناسب چيست؟ تيلور مي‌گويد، «آنها بيشتر دوست دارند نكات خوب را بشنوند تا نكات منفي. هميشه بهتر است با نكات مثبت شروع كنيد و بعد در آخر نكات منفي را كم‌اهميت جلوه دهيد. لازم نيست طفره برويد، ولي حين مصاحبه وقت آن نيست كه همه‌ي كمبودها و نقص‌هاي شخصيت‌تان را مطرح كنيد. مي‌توانيد از اين فرصت بهره ببريد تا به‌طور كلي در مورد خصوصيات اخلاقي‌اي حرف بزنيد كه بيش از همه در ديگران تحسين مي‌كنيد و در عين‌حال، خود را در كار كردن با تيپ‌هاي شخصيتي مختلف به‌اندازه‌ي كافي انعطاف‌پذير جلوه بدهيد. به‌عنوان مثال، بگوييد: «فكر مي‌كنم با همه‌جور شخصيتي خوب كار ‌مي‌كنم. بعضي از موفق‌ترين روابطم در شرايطي بوده كه همديگر را به‌خوبي درك كرديم و انتظارات متقابل خود را رك و واضح مطرح كرده‌ايم.»

۱۰. اگر مي‌توانستيد با هر شركتي كار كنيد، دوست داشتيد كجا كار كنيد؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ مديران استخدامي مي‌خواهند بفهمند كه به‌خصوص در برابر رقبا، در كار كردن براي آنها چقدر جدي هستيد و ميزان وفاداري شما را بسنجند. تيلور مي‌گويد: «اين امر همچنين به آنها كمك مي‌كند نامزدهاي شغلي كه امكان تغيير جهت از هسته‌ي حرفه‌ي خود را دارند، كنار بگذارند. شايد شنيده باشيد بعضي شركت‌ها مانند Google براي كار خيلي ايده‌آل هستند، اما مطرح كردن اسم چنين شركت‌هايي فايده‌اي ندارد و حتي ممكن است فضا را تيره و تار كند، چون شركتي كه الان در حال محاصبه با آن هستيد هم به صورت نظري فرصت داشتن «شغل رويايي‌تان» را به شما داده است. مصاحبه‌گر با اين سوال نمي‌خواهد در مورد يك شركت رويايي مثل گوگل برايش حرف بزنيد، پس بهتر است به همين شغل و شركت فعلي بپردازيد.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ ممكن است در جريان اتفاقيِ بحث گرفتار بشويد و ناخواسته نام چند شركت خوشنام و معتبر از زير زبان‌تان دربرود، اما اين امر هيچ خاصيتي ندارد و تنها ترديدهايي را نسبت به اهداف‌تان به مصاحبه‌گر القا مي‌كند.

 

پاسخ مناسب چيست؟ مصاحبه‌گر مي‌خواهد بداند كه شما اكنون در حال مصاحبه با شركتي هستيد كه اولويت اول‌تان بوده است. بنابراين پاسخ‌تان مي‌تواند چنين باشد: «در واقع، من خيلي در مورد شركت‌هاي موردنظرم تحقيق كرده‌ام و شركت‌تان به‌نظر انتخاب ايده‌آلي براي سابقه‌ي شغلي من خواهد بود. برايم خيلي جالب است كه شركت‌تان در صنعت خود حرف آخر را مي‌زند و من خيلي تمايل دارم به سهم خود در چنين شركتي مشاركت داشته باشم.»

 

۱۱. موفقيت را چگونه توصيف مي‌كنيد؟

 

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ تيلور مي‌گويد: «مصاحبه‌گران اين سوال را مي‌پرسند تا بفمهند چه‌ چيزهايي به شما انگيزه مي‌دهد، البته تا حدودي و اينكه جوهره و جُربزه‌ي كاري‌تان را بسنجند. پاسخ‌هاي‌تان به آنها بينشي در مورد اولويت‌هاي‌ شما مي‌بخشد: آيا انگيزه‌ي شما حقوق بالاست؟ يا مي‌خواهيد به چالش كشيده شويد؟ مي‌خواهيد مهارت‌هاي جديدي ياد بگيريد؟ يا شايد هم مصاحبه‌گر در واقع دارد مي‌پرسد «آيا شما رويكرد شخصي‌تر و فردگرايانه‌ نسبت به موفقيت داريد؟»

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ اين سوال به‌نوعي مانند ميدان مين است، چراكه «موفقيت» امري فوق‌العاده‌ ذهني و شخصي است و حتي يك پاسخ كاملا منطقي هم مي‌تواند بد تعبير شود. تيلور مي‌گويد: «تفاوتي جزئي‌ ميان جاه‌طلب به نظر رسيدن و چشم داشتن به ميز مديريت وجود دارد چون شما به‌هرحال واقعا دوست داريد پيشرفت كنيد و در محل كارتان تاثيرگذار باشيد.

 

پاسخ مناسب چيست؟ وقتي سوالات كلي هستند و پتانسيل بالايي براي تبديل شدن به نوعي «بازجويي ناملموس» را دارند، تيلور توصيه مي‌كند كه پاسخ‌هاي خود را تا حد ممكن غير قابل اعتراض نگه داريد. «سعي كنيد بسته به مطالبي كه در شرح شغلي و گفت‌و‌گوي‌تان متوجه شده‌ايد موفقيت را به صورتي توصيف كنيد كه به‌نوعي با كارفرماي آتي‌تان ارتباط پيدا كند. پاسخ خوب كدام است؟ به عنوان مثال من در چنين موقعيتي درمورد تخصص خودم در زمينه‌ي برندسازي در جهت اهداف بازاريابي كه براي شركت مورد نظر تعيين شده صحبت مي‌كنم و مي‌گويم كه چطور موفقيتي كه تا به حال داشته‌اند را بهبود مي‌دهم.»

۱۲. چرا در شغل قبلي تعديل شديد؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ نيكولاي مي‌گويد: «كارفرماها مي‌خواهند بدانند چگونه تحت فشار يا در شرايط نامساعد مانند از دست دادن شغل مي‌توانيد خود را كنترل كنيد و بر اوضاع مسلط بمانيد. آنها دوست دارند بشنوند كه شما نگاه مثبتي داريد و آماده‌ايد كه با نگرشي عالي به سر كار خود برگرديد. آنها همچنين مايل هستند كه از شما اعتماد به نفس‌ ببينند، نه‌ اينكه از خشم يا شكست‌تان بشنوند.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ تازه‌كارها از اخراج خود عصباني مي‌شوند يا بدزباني مي‌كنند و اين سوال امكان دارد آنها را به بددهني و عيب‌جويي از كارفرماي سابق خود سوق دهد كه البته تحت هيچ شرايطي نبايد در مصاحبه چنين رفتاري را از خود بروز داد. نيكولاي اضافه مي‌كند: «اصلا از كارفرماي قبلي خود بدگويي نكنيد، از خود يأس و استيصال بروز ندهيد و اينكه خود را همچون قرباني نمايش ندهيد.»

 

پاسخ مناسب چيست؟ پاسخ معقولانه‌اي ارائه بدهيد كه بر تصميم شغلي شركت در مورد كاستن از نيروها متمركز باشد. حتما از مقصر جلوه دادن ديگران يا هرگونه نارضايتي اجتناب نماييد. صادقانه واقعيت‌ها را بگوييد.

 

۱۳. اگر همين فردا ۵۰۰ ميليون تومان برنده شويد، چكار مي‌كنيد؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ آنها مي‌خواهند بدانند اگر ديگر به پول نيازي نداشتيد، باز هم حاضريد كار كنيد. پاسخ‌تان براي كارفرما مي‌تواند گوياي انگيزه و اخلاق كاري‌تان باشد. مصاحبه‌گر همچنين ممكن است بخواهد بداند كه چطور پول‌تان را خرج مي‌كنيد يا قصد سرمايه‌گذاري با آن را داريد. اين امر مي‌تواند بيانگر ميزان مسئوليت‌پذيري‌ شما در قبال پول‌تان باشد و نشان دهد كه چقدر شخصيت بالغ و پخته‌اي داريد.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ سوالات خارج از حوزه‌ي كاري ممكن است غافلگيرتان كنند و همچنين مي‌توانند آرامش و تسلط‌برنفس‌تان را به‌هم بزنند. تيلور مي‌گويد: «اين سوالات در نگاه اول هيچ ارتباطي با شغل موردنظرتان ندارند و ممكن است پيش خود فكر كنيد كه اين سوالات اصلا چه اهميتي براي آنها مي‌تواند داشته باشد. چه اهميت داشته باشند يا نه، واقعيت اين است كه اگر مكثي نكنيد و قبل پاسخ دادن به چنين سوالاتي تمركز پيدا نكنيد، همين سوالات مي‌توانند خونسردي‌تان را از شما بگيرند.»

 

پاسخ مناسب چيست؟ آنها دوست دارند از شما بشنوند كه به كارتان ادامه خواهيد داد، چون نسبت به كارتان اشتياق و علاقه‌مندي بسياري در خود مي‌بينيد. آنها همچنين مايلند بدانند كه تصميمات مالي هوشمندانه‌اي اتخاذ خواهيد كرد. اگر پول‌تان را غيرمسئولانه خرج كنيد، آنها نگران مي‌شوند كه نسبت به آنها نيز با بي‌توجهي رفتار خواهيد كرد.

 

۱۴. تا حالا هيچ‌وقت سرپرست يا همكارتان از شما خواسته كه درستي و صداقت خود را زير پا بگذاريد؟ بيشتر توضيح مي‌دهيد؟

 

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ با مطرح كردن اين سوال كه درباره‌ي موقعيت‌هاي حساسي كه درستكاري‌تان را به محك مي‌گذارند، رئيس آينده‌ي‌تان مي‌خواهد حد و مرز‌هاي اخلاقي شما را ارزيابي كند. تيلور مي‌گويد: «آنها با اين سوال همچنين ميزان درايت شما را مي‌سنجند. آنها اساسا مي‌خواهند بدانند در آن شرايط از ديپلماسي استفاده كرده‌ايد؟ آيا آشكارا اين رفتار را گزارش داده‌ايد؟ آيا از خود در برابر آن واكنش شديدي نشان داده‌ايد؟ فرايند فكري‌تان در آن موقع چه بوده است؟

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ مصاحبه‌گران مي‌خواهند بدانند فارغ از ميزان جديّت يك سوء‌رفتار، چگونه مسائل حساس را مديريت مي‌كنيد و آيا نسبت به آنهايي كه از كارفرماهاي قبلي خود عيب‌جويي و بددهني مي‌كنند، رفتاري محتاطانه در پيش مي‌گيريد؟ اگر زيادي اطلاعات خصوصي موقعيت‌هاي شغلي سابق خود را رو كنيد، مصاحبه‌گران احساس نگراني خواهند كرد. از آنجا كه اين سوال خيلي فريبنده است، شما بايد به‌دقت لغات‌تان را برگزينيد و نهايت ديپلماسي و درايت را در بيان خود رعايت كنيد.

 

پاسخ مناسب چيست؟ رفتار خردمندانه ايجاب مي‌كند كه پاسخ‌تان روشن، موجز و حرفه‌اي باشد و از افشاي رويه‌ي داخلي كارفرماهاي قبلي خود اجتناب كنيد. مطمئن باشيد با افشاي اطلاعات شركت‌هاي خصوصي هيچ‌چيزي عايدتان نمي‌شود.

 

پاسخي مانند اين مي‌تواند كارساز واقع شود: يك‌بار يكي از همكارانم از من خواست در پروژه‌‌اي مشاركت داشته باشم كه به‌‌نظر غيراخلاقي مي‌رسيد، اما مسئله خودش حل شد. از آنجايي كه خودم را در موفقيت شركت متعهد مي‌دانم، اگر پروژه‌اي در شركت موجب شود كه احساس نگراني كنم، از همان اول سعي مي‌كنم تا آنجا كه امكان دارد در اين خصوص صادقانه رفتار كنم.

 

۱۵. مي‌توانيد دليلي بياوريد كه چرا ممكن است كسي دوست نداشته باشد با شما كار كند؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ رئيس‌هاي آينده مي‌خواهند اطمينان يابند مشكل شخصيتي نخواهيد داشت و به‌همين خاطر، چه‌ كاري بهتر از اين كه مستقيما به خود منشاء رجوع شود؟ تيلور مي‌گويد: «آنها فكر مي‌كنند هيچ‌چيز از دروغ‌گويي‌تان بدتر نيست و پيش خود احساس مي‌كنند هنوز هم در كشف و شناسايي بي‌صداقتي مهارت لازم را دارند. لحن منفي اين سوال مي‌تواند جوهره‌ي حتي مجرب‌ترين حرفه‌اي‌ها را نيز به آزمايش بگذارد.»

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ شما به‌راحتي مي‌توانيد فريب اين سوال را بخوريد و شروع به خودزني كنيد. اگر از كوره دربرويد و بگوييد: «فكر نمي‌كنم دليلي وجود داشته باشد كه كسي نخواهد با من كار كند»؛ با كم‌اهميت جلوه دادن اين سوال در واقع، تلويحا به وي توهين مي‌كنيد. پس شما بايد با سوال به‌نحوي روبه‌رو شويد كه بدون خودكوچك‌انگاري پاسخ مناسبي براي آن داشته باشيد. مديران استخدامي به‌دنبال نامزدهاي شغلي‌اي نيستند كه براي خود احساس ترحم مي‌كنند.»

 

پاسخ مناسب چيست؟ لازم نيست چنين جواب‌هايي بدهيد: «خب، من هميشه هم آدم خوش‌خلقي نيستم، مخصوصا وقتي كه زير فشار انجام كار قبل از موعد مقرر گير بيفتم. بعضي مواقع خيلي راحت كنترل اعصابم را از دست مي‌دهم.» در اين صورت با گفتن چنين حرف‌هايي بهتر است وسايل خود را جمع كنيد و محترمانه به‌دنبال در خروجي بگرديد، برعكس اگر شرايط را خوب و مثبت مديريت كنيد، مي‌توانيد با اطمينان ‌خاطر از آنجا برويد. تيلور پيشنهاد مي‌كند كه در جواب بگوييد: «عمدتا من اين شانس را داشته‌ام كه در همه‌ي موقعيت‌هاي شغلي خود با ديگران روابط عالي داشته باشم. تنها باري كه مورد بي‌مهري قرار گرفتم كه البته موقتي هم بود، مربوط به زماني مي‌شد كه از من خواسته شده بود كاركنان خود را به‌نحوي به‌ چالش بكشم تا عملكرد بهتري از آنها بگيرم. گاهي اوقات احساس مي‌كنم بايد تصميمات ناراحت‌كننده‌اي بگيريم كه بيشترين نفع را براي شركت به‌همراه داشته باشد.»

 

۱۶. چرا اين مدت زمان طولاني را جايي مشغول به كار نبوده‌ايد؟

 

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ تيلور مي‌گويد: «مصاحبه‌گران عمدا رويكردي شكاكانه دارند. گاهي‌ اوقات شما تا زماني كه خلاف آن اثبات نشده، گناهكار محسوب مي‌شويد. به‌منظور اثبات بي‌گناهي خود بايد تمام آثار و نشانه‌هاي منفي را از بين ببريد. از آنجا كه اين سوال زننده و ناخوشايند به‌نظر مي‌رسد، به همين‌خاطر دلهره‌آور هم هست.»

 

معناي ضمني چنين سوالي مي‌تواند چنين احتمالاتي باشد: به‌اندازه‌ي كافي انگيزه براي اشتغال نداشته‌ايد؛ اهداف ديگري توجه شما را به خود جلب كرده بودند؛ مهارت‌هاي‌تان احتمالا به‌روز نبوده‌اند؛ با كارفرمايان قبلي خود مشكلاتي داشته‌ايد؛ يا با مشكلات ديگري دست‌به‌گريبان بوده‌ايد.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ چينش كلمات در اين سوال طبيعتا به اين منظور طراحي شده است كه ميزان انعطاف‌پذيري شما را محك بزند. نكته‌ي كليدي اين است كه فريب طعمه را نخوريد و با لحني آرام و خونسرد واقعيت امر را در پاسخ بيان كنيد.

 

پاسخ مناسب چيست؟ مديران استخدامي مي‌خواهند اطمينان كسب كنند كه شما در زمان عدم اشتغال‌تان هم ابتكار عمل را در دست داشته‌ايد. اين انگيزه و سرسختي‌تان معناي خوبي در زمينه‌ي كاري شركت‌ها پيدا مي‌كند و امتياز مثبتي براي شما محسوب مي‌شود.

 

تيلور به عنوان چند نمونه از پاسخ‌هاي درست اينها را برمي‌شمرد: «من در اين مدت دائما به مصاحبه‌هاي شغلي مي‌رفتم، ولي به‌دنبال انتخاب ايده‌آل خود بودم كه مطمئن شوم اين شغل ۱۱۰ درصد همان چيزي است كه دنبالش بوده‌ام.» يا «من در اين مدت فعالانه در جستجوي شغل بوده‌ام و سعي مي‌كردم مهارت‌هاي خودم را از طريق … (دوره‌هاي آموزشي، فعاليت‌هاي داوطلبانه، رسانه‌هاي اجتماعي، ايجاد گروه‌هاي شغلي و …) حفظ كنم». او مي‌افزايد: «اگر به‌خاطر مسائل شخصي مدتي از فضاي كار دور بوده‌ايد، مي‌توانيد همين موضوع را بدون ارائه‌ي جزئيات نيز مطرح كنيد.»

 

حتما پاسخگو و مسئولانه رفتار كنيد و اين وضعيت خود را به گردن نرخ بيكاري، بازار كار يا صنعت‌تان يا هر بهانه‌ي ديگري نيندازيد. اين سوال فرصتي است كه نشان دهيد چقدر از امكان مشاركت در فعاليت‌هاي كارفرماي‌تان خوشحال هستيد.

۱۷. اگر سياست‌هاي شركت را قبول نداشته باشيد، چكار مي‌كنيد؟

 

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ اين سوال توانايي تصميم‌گيري‌، راحتي كار با ديگران و مهم‌تر از همه، توانايي بيان ايده‌ها و نظرات خود در شناسايي حوزه‌هايي كه نيازمند بهبود هستند را در متقاضي شغل نشان مي‌دهد.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ نيكلاي مي‌گويد: «اينكه بگوييد «من هيچ‌وقت با سياست‌هاي شركت مشكلي پيدا نمي‌كنم» باورش حتي از طرف مطيع‌ترين كارمندان هم سخت است. به‌علاوه، اين حرف مي‌تواند نشان‌دهنده‌ي اين امر باشد كه هر چيزي را كه به شما گفته مي‌‌شود بدون فكر كردن راجع به نتايج احتمالي آن، مي‌پذيريد. با اينكه شركت‌ها مديران و كاركناني مي‌خواهند كه از قوانين پيروي كنند، اما در عين حال خواهان كاركناني هستند كه سياست‌هاي قديمي و منسوخ احتمالي را بررسي كنند و شجاعت پيگيري آن را داشته باشند و تغييراتي زا كه براي حفظ توان رقابتي كنوني و محيط‌ كار مولد لازم است، پيشنهاد كنند.

 

پاسخ مناسب چيست؟ يك موقعيت واقعي را كه در آن به خاطر دلايل منطقي و حرفه‌اي با سياست اتخاذ شده از سوي شركت مخالفت كرده‌ايد، مطرح كنيد. بر اين مسئله تمركز كنيد كه نظر و ايده‌ي شما براي بازنگري در سياست شركت چطور موجب سود و منفعت بيشتري براي شركت شد. در مورد تحقيقي كه انجام داديد، واقعيت‌هايي كه ارائه كرديد و نتايج تلاش‌هاي‌تان براي اصلاح سياست موردنظر حرف بزنيد و ايده‌هاي خود را مطرح كنيد.

 

۱۸. چطور براي اين مصاحبه وقت خالي كرده‌ايد؟ رئيس‌تان فكر مي‌كند شما الان كجا هستيد؟

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ مديران استخدامي مي‌خواهند بفهمند آيا اولويت‌هاي‌تان در جايگاه درستي قرار دارد يا نه: شغل فعلي در جايگاه اول، مصاحبه‌ها در جايگاه دوم. تيلور مي‌گويد: «آنها مي‌دانند عاداتي كه اكنون از خود بروز مي‌دهيد، گوياي ميزان درستي و صداقت‌تان است و اينكه شما نسبت به شغل‌تان در شركت‌شان، حين جستجوي شغلي بعدي‌تان چه رفتاري از خود نشان خواهيد داد. آنها همچنين مي‌خواهند بدانند كه در موقعيت‌هاي ناراحت‌كننده‌اي كه نمي‌توانيد به رئيس‌تان حقيقت را بگوييد، چطور مي‌توانيد شرايط را مديريت كنيد. پاسخ ايده‌آل اين است كه بگوييد مصاحبه را در زمان استراحت بين ساعات كاري انجام مي‌دهيد.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ اين سوال به طور ضمني مي‌گويد: «چطور بدون اطلاع رئيس‌تان دنبال شغل ديگري مي‌گرديد؟» براي اغلب متقاضيان شغليِ مشغول به‌كار، دروغ‌گويي راجع به اينكه به كجا مي‌روند، امري ناراحت‌كننده است. به‌همين خاطر، آنها از اين بابت سردرگم هستند و رفتارشان نسبت به اين موضوع مانند ديگر مسائل شخصي‌اي است كه در اوقات شخصي خودشان انجام مي‌دهند.

 

پاسخ مناسب چيست؟ رفتار خردمندانه ايجاب مي‌كند كه توضيح دهيد هميشه شغل خود را در اولويت قرار مي‌دهيد و مصاحبه‌هاي خود را قبل يا بعد از كار، در وقت ناهار و پايان هفته يا در صورتي كه اشكالي نداشته باشد، در زمان مرخصي زمان‌بندي مي‌كنيد. اگر چنين سوال كنايه‌آميزي مطرح شود كه «رئيس‌تان فكر مي‌كند كه الان كجاييد؟»، پاسخ مبهمي بدهيد. نگوييد «به‌خاطر بيماري مرخصي گرفتم». به‌جاي آن تيلور پيشنهاد مي‌كند چنين جمله‌اي را بگوييد: «رئيسم درك مي‌كند كه من زمان استراحت، مرخصي و اوقات شخصي مشخصي دارم. او شخصي نيست كه بخواهد وارد جزئيات شود. رئيسم بيشتر به نتايج كارم توجه مي‌كند.»

 

۱۹. با چه شرايط سختي در كارتان مواجه بوده‌ايد كه آن را به نتايج مثبتي تبديل كرده‌ايد؟ بيشتر توضيح دهيد؟

 

 

چرا اين سوال را مي‌پرسند؟ تيلور توضيح مي‌دهد كه اين سوال به مديران استخدامي اطلاعات بسياري را از جهات مختلف درباره‌ي شما مي‌دهد. آنها مي‌خواهند بدانند نه‌تنها مي‌توانيد شرايط پراسترس را مديريت كنيد، بلكه در زمان بروز مشكلات چگونه فكر مي‌كنيد، «مشكل» را چگونه تعريف مي‌كنيد و هنگامي كه با هر نوع مسئله‌اي روبه‌رو شويد دست به چه اقدامي مي‌زنيد.

 

نكته‌ي فريبنده‌ي آن چيست؟ خيلي راحت مي‌توان اين سوال را به‌عنوان دعوتي به رجزخواني در مورد موفقيت‌هاي خود در دگرگون كردن وضعيت‌هاي دچار مشكل، تعبير كرد. هيچ‌وقت چنين اشتباهي نكنيد. تيلور مي‌گويد: «تاكيد اين سوال بر اين قرار دارد كه شما عموما تحت فشار چگونه مسائل را حل مي‌كنيد. آيا هنگام توصيف آن واقعه، علائم استرس از خود بروز مي‌دهيد؟ در حل مسائل خلاقانه، مبتكر و سريع رفتار مي‌كنيد؟ آيا در اين مواقع از مسيري منطقي پيروي مي‌كنيد؟» مثال رفتار خود را فوق‌العاده به‌دقت انتخاب كنيد، چراكه پاسخ‌تان به مصاحبه‌گر برداشتي كلي از تعريف‌تان راجع به «مشكل» به دست مي‌دهد.

 

پاسخ مناسب چيست؟ مصاحبه‌گران مي‌خواهند ببينند كه شما به‌خوبي از عهده‌ي حل مسائل برمي‌آييد. تيلور مي‌گويد: «آنها ارزش بسياري براي افرادي قائلند كه قادرند واضح و روشن فكر كنند و تحت فشار همچنان حرفه‌اي رفتار كنند و همچنين به‌سرعت شكست‌ها را جبران مي‌كنند. براي اينكه چنين سوال را به‌خوبي پاسخ دهيد، حتما خود را آماده كنيد تا چند مثال از مواردي كه موفق شده‌ايد از چالش‌هاي حرفه‌اي مهمي سربلند بيرون بياييد، براي جلسه‌ي مصاحبه در آستين داشته باشيد.

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com

 


چطور براي رسيدن به هدف با انگيزه بمانيم؟

۲ بازديد

ممكن است با يك سري از روش‌هاي ساده‌ي روانشناسي كه همه‌ با آن آشنا هستيم، براي حفظ انگيزه تلاش كنيم مثلا «تصويري از خود ايده‌آل‌مان را به در يخچال بزنيم. چك يك‌ ميليون توماني در وجه خودمان بنويسيم و آن را به مانيتور كامپيوتر بچسبانيم و يا عبارت تاكيدي (من نيمه‌ گمشده‌ام را جذب خواهم كرد) را روي آينه بنويسيم.»

براي ايجاد انگيزه لازم نيست از ترفندهاي شعبده‌بازي چيزي بدانيم. هيچ اقيانوسي بطري حاوي انگيزه به ساحل نمي‌آورد و هيچ دارويي در ما توليد انگيزه نخواهد كرد. نويسندگان، سخنوران و كساني كه راه‌حل‌هاي انگيزشي خودشان را براي زندگي ارائه مي‌دهند و آنها را به صورت DVD و سمينار، در اختيار شما مي‌گذارند. اما من با چند دهه تجربه‌ي مطالعاتي درباره‌ي افراد موفق، به هفت نكته‌ي اساسي در حفظ انگيزه دست يافته‌ام كه در اين راه به شما كمك خواهد كرد، چه بخواهيد يك پازل ده هزار تكه‌اي را كامل كنيد، چه بخواهيد قله كليمانجارو را فتح كنيد. مقاله زير را بخوانيد تا ببينيد چطور مي‌توانيم براي رسيدن به هدف با انگيزه بمانيم.

 

۱. هدفي تعيين كنيد و با تمام جزئيات آن را در ذهن خود تجسم كنيد

هدف خود را ببينيد و حسش كنيد. انتظار داريد وقتي كه به هدف خود مي‌رسيد چه صداهايي را بشنويد؟ وزش باد ميان موهايتان؟ تشويق حضار؟ به تمام اين صداها در ذهن خود گوش كنيد. وزرشكاران موفق تمام عملكرد خود را از ابتدا تا لحظه‌ي آخر- حتي آن قطره‌ي عرقي كه پس از رسيدن به خط پايان بر صورت‌شان مي‌نشيند- در ذهن تجسم مي‌كنند.

۲. دلايل خود را براي رسيدن به هدف بنويسيد

سررشته‌ي امور در اين جهان پرهياهو به راحتي از دست مي‌رود و اگر حواس‌تان نباشد از جاده‌ي اصليِ رسيدن به هدف خارج مي‌شويد. به همين دليل بايد سفت و سخت به هدف خود بچسبيد و ليستي از دلايل خود براي رسيدن به هدف تهيه كنيد. محض اطمينان اين ليست را با خودكار بنويسيد. مطالعات نشان مي‌دهد كه وقتي براي نوشتن از دست استفاده مي‌كنيم به صورت دستي بين كلمات ارتباط برقرار مي‌كنيم و با اين كار مغز را به صورت فعال در اين فرآيند شركت مي‌دهيم. تايپ كردن يك عمل ماشيني است كه كار آن صرفا انتخاب حروف است و در آن ارتباط مغزيِ كمتري صورت مي‌گيرد.

۳. هدف خود را به بخش‌هاي كوچك‌تر تقسيم كنيد و اهداف جزئي و پاداش‌هايي را براي خود در نظر بگيريد

من نام «قطعه‌بندي» را براي اين روش در نظر گرفته‌م. در اينجا قطعه‌بندي به معناي تقسيم هدف به اجزاي كوچك‌تر است. به نظر من اين روش بهترين درمان غيردارويي براي اختلال كم‌توجهي-بيش‌فعالي است. توني رابينز، كه مسلما پيش از هر چيز يك سخنران انگيزشي و يك مربي توسعه‌ي فردي است مي‌گويد: «منشا اصلي استرس انبوه كارهايي است كه بر سر ما ريخته است. اگر روي پروژه‌اي كار مي‌كنيد و مي‌خواهيد تمام كارها را همزمان انجام دهيد، استرس شما را از پا درمي‌آورد.»

از روش قطعه‌بندي استفاده كنيد. من براي انجام پروژه‌هايم آنها را به بخش‌هاي كوچك‌تري تقسيم كرده و به تدريج آنها را تكميل مي‌كنم. هدف خود را به قسمت‌هاي كوچك و واقع‌بينانه تبديل كنيد و هر بار يك بخش را انجام دهيد. علم عصب‌شناسي مي‌گويد هر موفقيت كوچكي، مركز پاداش در مغز را فعال مي‌كند و باعث توليد هورمون دوپامين مي‌شود. توليد دوپامين تمركز را افزايش مي‌دهد و ما را براي انجام مرحله‌ي بعد تشويق مي‌كند. با كاري شروع كنيد كه كمتر از همه به آن علاقه داريد، از مرتب كردن كاغذها و صورت‌حساب‌هايتان گرفته تا آماده شدن براي پيدا كردن يك شغل جديد.

۴. نااميد نشويد

براي رسيدن به هدف‌تان استراتژي داشته باشيد، اما هميشه آماده تغييرات هم باشيد، چون همه چيز قابل پيش‌بيني نيست. در اين مورد توصيه‌ي توماس اديسون را آويزه‌ي گوش مي‌كنيم:‌ «من شكست نخوردم. فقط ۱۰۰۰۰ شيوه كشف كردم كه جواب نمي‌داد.»، «بزرگ‌ترين نقطه ضغف ما تلسيم شدن است.» «مطمئن‌ترين راه براي كسب موفقيت است اين است كه بگوييم: اين دفعه ديگه موفق مي‌شم!».

۵. كمك بگيريد

لازم نيست براي رسيدن به هدف يك ارتش را بسيج كنيد اما حتي اگر به لحاظ تئوري احساس مي‌كنيد به تنهايي از پس كارها برمي‌آييد باز هم بهتر است ديگران را در جريان بگذاريد، به همين دليل است كه مراسم ازدواج در حضور شاهدان انجام مي‌شود. با بيان هدف‌تان به ديگران، در حقيقت پيامي قوي براي جهان و مهم‌تر از آن براي ضمير ناخودآگاه‌تان مي‌فرستيد.

گاهي اوقات هم بيش از اندازه بر روي توانايي‌هاي خود حساب باز مي‌كنيم. بهتر است در انتخاب افرادي كه مي‌خواهيم با آنها درميان بگذاريم و كمك بگيريم، وسواس زيادي به خرج ندهيم. مثلي هست كه مي‌گويد «هركسي را بهر كاري ساختند».

۶. از قبل براي زماني كه انگيزه‌تان ته مي‌كشد، آمادگي داشته باشيد

اين مرحله به طرز فكر افراد شكست‌خورده مربوط نمي‌شود. برعكس، به دليل برخي ناكامي‌ها و خستگي‌هاي مفرط در راه رسيدن به هدف، به يك نيروي انگيزشي نياز پيدا مي‌كنيم. وقتي چنين اتفاقي براي من مي‌افتد، به اين فكر مي‌كنم كه ديگران براي رسيدن به اهداف خود چه سختي‌هايي را تحمل مي‌كنند و حتي افرادي هستند كه غصه‌ي شرايطي كه در آن هستند را نمي‌خورند. به نظر من كساني كه با يك بيماري جدي مبارزه مي‌كنند و كساني مانند بازماندگان جنگ، قوي‌ترين الگوهايي هستند كه من مي‌توانم به آنها استناد ‌كنم.

اينجا است كه وينستون چرچيل (نخست‌وزير بريتانيا در زمان جنگ جهاني دوم) مي‌تواند به ما انگيزه‌ي لازم را بدهد. بعد از اينكه در جنگ جهاني دوم، آلمان ۵۷ بار به طور متوالي لندن را بمباران كرد، ‌از چرچيل خواسته شد تا براي گروهي از دانش‌اموزان سخنراني كند، در آن جمع، او جمله‌ي اميدبخشش را چنين گفت: «هرگز، هرگز و هرگز تسليم نشو.»

۷. به نداي مثبت درون خود گوش دهيد

هميشه دلايلي را كه بايد به راه‌تان ادامه بدهيد به خودتان يادآوري كنيد. استيو جابز خودانگيزشي را به خوبي توضيح مي‌دهد: «به نظر من افراد تاثيرگذار، نه فقط آنهايي كه يك روز مي‌آيند و مي‌روند، آنهايي كه ماندگار مي‌شوند،‌ افرادي هستند كه از درون برانگيخته شده‌اند. چراكه در فراز و نشيب تغييراتي كه در نظرات و سلايق ديگران به وجود مي‌آيد، وقت‌هايي هست كه مورد انتقاد واقع مي‌شويدو انتقاد براي همه سخت و گران است. وقتي به شما انتقاد مي‌شود‌، ياد مي‌گيريد عقب بايستيد و به نداي درون خود گوش دهيد كه مي‌گويد «ادامه بده». به اين معني كه شما به تشويق و تحسين ديگران نيازي نداريد، و اگر در انتها از آن بهره‌مند شديد كه چه بهتر. تشويق، اندكي براي شما كم‌اهميت‌ مي‌شود،‌ به همان اندازه انتقاد نيز اهميتش را براي شما از دست مي‌دهد و اين لحظه‌اي است كه شما از درون برانگيخته شده‌ايد.»

درك جامعي از زندگي و هدف خود به دست آوريد

طرز فكر انتزاعي‌تري نيز درباره‌ي انگيزه وجود دارد كه هدف اصلي زندگي را مورد سوال قرار مي‌دهد و در پي پاسخ به اين سوال است كه «چرا ما اينجا هستيم؟»، خاخام هيلل (كه در زمان مسيح مي‌زيسته است) جمله‌ي معروفي دارد: «‌اگر شما نه! پس چه كسي؟»، «اگر زمان حال نه! پس چه وقت؟» اگر عميقا اين كلام را درك كنيد،‌ به سادگي آن را فراموش نخواهيد كرد.

تفسير جامع دالاي لاما (رهبر ديني بوداييان تبّت) در اين‌باره براي من جالب است. وقتي از او سوال شد چه چيزي درباره‌ي انسانيت، بيشتر او را متعجب ساخته است، پاسخ داد: «انسان! چون انسان سلامتش را فداي پول مي‌كند. سپس پول را براي به دست آوردن سلامتي صرف مي‌كند. آنقدر براي آينده نگران است كه از لذت زمان حال غافل مي‌شود و در نهايت نه در حال زندگي مي‌كند و نه در آينده؛ طوري زندگي مي‌كند كه گويي مرگ در انتظار او نيست و وقتي مي‌ميرد، آنطور كه بايد زندگي نكرده است.»

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com


ترس‌هايي كه مانع پيشرفت شما مي‌شوند

۳ بازديد

ترس‌هايي كه مانع پيشرفت شما مي‌شوند

۱. از شكست مي‌ترسيد

هرچه در زندگي اهداف دور و درازتري داشته باشيد، سخت‌تر خواهيد توانست به انتظاراتي كه از خودتان داريد جامه‌ي عمل بپوشانيد. در نتيجه، چون از شكست مي‌ترسيد و فكر مي‌كنيد به اهداف مورد نظرتان دست نخواهيد يافت، ترجيح مي‌دهيد دست روي دست بگذاريد و هيچ قدمي در جهت تحقق اهداف‌تان برنداريد. اما با اين طرز فكر فقط خودتان را عقب مي‌اندازيد و هرگز نخواهيد توانست به قابليت‌هايي كه در وجودتان نهفته است پي ببريد.

اجازه ندهيد ترس از شكست بر شما غلبه كند. مي‌پرسيد چرا؟ خوب معلوم است، چون بي‌عملي و دست روي دست گذاشتن به ضررتان تمام خواهد شد. همه‌ي ما در مقاطع مختلفي از زندگي به لحظات سرنوشت‌سازي برمي‌خوريم كه اگر دست بجنبانيم، زندگي‌مان را از اين رو به آن رو خواهند كرد و اين فقط به تصميم خودمان بستگي دارد كه به اين فرصت‌ها پشت پا بزنيم يا از آن‌ها در جهت تحقق اهداف‌مان سود ببريم.

يادتان نرود هيچ موفقيت بزرگي بدون زحمت به دست نمي‌آيد. آدم‌هاي موفقي كه در برنامه‌هاي تلويزيوني حضور مي‌يابند، يك شبه به مدارج عالي نرسيده‌اند. شما فقط نتيجه‌ي زحمت‌شان را مي‌بينيد، حال آن كه براي رسيدن به اين موفقيت چه فراز و فرودهايي كه تجربه نكرده‌اند. پس اگر دست به كاري زديد كه نتيجه‌اش به دلخواه‌تان تمام نشد، فكر نكنيد شكست خورده‌ايد، بلكه از اين تجربه درس بگيريد. اين تجربه كمك‌تان خواهد كرد كه اشتباهات گذشته‌ي‌تان را در تلاش‌هاي بعدي تكرار نكنيد.

۲. از موفقيت مي‌ترسيد

به احتمال زياد ترس از موفقيت كمتر به گوش‌تان خورده است. بله، همان طور كه خيلي‌ها از شكست واهمه دارند، آدم‌هايي هم هستند كه از موفقيت‌هاي آن‌چناني مي‌ترسند. بهبود روابط اجتماعي، رشد و توسعه‌ي فردي و ارتقاي شغلي نمونه‌هايي از موفقيت هستند كه بسياري از ما به آنها فكر مي‌كنيم. به دنبال هر نوع موفقيتي كه هستيد، ابتدا بايد اين واقعيت را بپذيريد كه هيچ موفقيتي بدون تغيير حاصل نمي‌شود، يعني همين طور كه قدم به قدم به موفقيت نهايي نزديك‌تر مي‌شويد، روند بعضي امور تغيير خواهد كرد. چون به اين تغييرات عادت نداريد، شايد در ابتدا احساس خوشايندي نداشته باشيد. توصيه مي‌شود از اين احساس ناخوشايند كه چيزي شبيه ترس و اضطراب است به وحشت نيفتيد، چرا كه اين دلهره صرفاً يك بخش طبيعي از فرآيند موفقيت است و چيز عجيب و غريبي نيست.

وقتي دست به كار جديدي مي‌زنيد، اولش هيجان‌زده، پرانرژي و در عين حال مضطرب هستيد. هميشه بخشي از دلهره‌ي‌تان به اين دليل است كه مي‌ترسيد شكست بخوريد و بخش ديگر آن بابت ترس از موفقيت است. آدم‌هايي كه از موفقيت مي‌ترسند از خودشان مي‌پرسند: «اگه موفق بشم بعدش چي مي‌شه؟ نكنه يه عالمه كار خالي شه روي سرم، طوري كه نتونم از پس همه‌شون بربيام؟»

پيشنهاد مي‌كنيم براي اتفاقاتي كه هنوز نيفتاده‌اند، از پيش برنامه‌ريزي نكنيد. براي كسي كه از بيرون به قضيه نگاه مي‌كند، چنين پرسش‌هايي احمقانه به نظر مي‌رسند، در حالي كه براي شما همين دغدغه‌هاي بي‌مورد آنقدر جدي و واقعي هستند كه حتي فكرشان مضطرب‌تان مي‌كند. بجاي اين كه بيهوده غصه بخوريد، به خودتان بگوييد: «درسته سؤالايتي كه الان توي ذهنمه چيزايي هستند كه ممكنه در آينده مجبور بشم بهشون فكر بكنم، اما واقعيت اينه كه در حال حاضر دونستن راه‌حل اين سؤال‌ها به دردم نمي‌خوره و بعدا مي‌تونم هر موقع وقتش شد براشون يه چاره‌اي پيدا كنم.»

نيازي نيست براي اتفاقاتي كه هنوز نيفتاده‌اند از پيش تصميم بگيريد. اين كار فقط باعث مي‌شود بي‌دليل بترسيد و نتوانيد در قدم‌هاي بعدي درست عمل كنيد. بيشتر به اموري بپردازيد كه در حال حاضر مي‌توانيد انجام‌شان دهيد و غصه‌ي چيزهايي را نخوريد كه كنترل‌شان از دست‌تان خارج است. بجاي اين كه مدام به فكر اتفاقات آينده باشيد، همه‌ي قدرت‌تان را به كار بگيريد تا موانعي را كه امروز پيش پاي‌تان قرار دارند از بين ببريد. مقصود اين نيست كه به كل از آينده چشم برداريد، بلكه لازم است موانعي را كه شايد در آينده سر راه‌تان سبز شوند از همين الان تشخيص دهيد، ولي نيازي نيست براي رفع‌شان پيشاپيش اقدام كنيد.

۳. از قضاوت ديگران مي‌ترسيد

خيلي از ما با اين باور بزرگ شده‌ايم كه اگر در زندگي به هر موفقيتي برسيم، ديگران حمايت‌مان خواهند كرد و از موفقيت‌مان خشنود خواهند شد. اما واقعيت مي‌تواند چيز ديگري باشد. در زندگي واقعي، آدم‌هاي زيادي هستند كه ممكن است از موفقيت‌هاي اطرافيان‌شان دلگير شوند. اين قبيل آدم‌ها به پيشرفت ديگران حسادت مي‌كنند. آنها براي‌شان اهميتي ندارد كه به چه دستاوردي رسيده‌ايم و حتي اگر كاري كه انجام داده‌ايم به نفع بشريت باشد، باز هم قضاوت‌مان خواهند كرد. اگر مدام به اين توجه كنيم كه ديگران چه فكري درباره‌ي‌مان مي‌كنند، فقط خودمان را از بين خواهيم برد و ديگر نخواهيم نتوانست براي تحقق اهداف‌مان كمر راست كنيم.

چنان‌چه بيش از حد به نظرات اطرافيان‌تان اعتنا كنيد، بعد از مدتي به آدمي تبديل مي‌شويد كه ديگران برايش تصميم مي‌گيرند و از خودش هيچ اراده‌اي ندارد. بگذاريد ديگران هر چه دل‌شان خواست درباره‌ي تصميمات‌تان بگويند. به خودتان بقبولانيد كه نمي‌توانيد جلوي افكار مردم را بگيريد، چون آنها هر كاري هم كه بكنيد، در نهايت آنطور كه خودشان دوست دارند قضاوت‌تان خواهند كرد. به تدريج در ادامه‌ي مسير ياد خواهيد گرفت كه قضاوت‌هاي نابجاي ديگران بيش از آن كه به شخص شما مربوط باشد، در واقع آينه‌ي تمام‌نماي چيزي است كه خودشان هستند.

۴. مي‌ترسيد از گذشته دل بكنيد

به ده سال پيش فكر كنيد كه جوان‌تر بوديد. آن وقت‌ها زندگي آسان‌تر نبود؟ واقعيت اين است كه آن روزها وظايف كمتري براي انجام دادن داشتيد و به همين دليل زندگي براي‌تان آسان‌تر سپري مي‌شد. اگر از ترس واقعيت‌هاي امروز مدام به گذشته بچسبيد، از پيشرفت باز خواهيد ماند. فقط اتفاقات گذشته نيست كه بايد رهايشان كنيد، بلكه بايد همه‌ي آن چيزهايي را كه باعث شده‌اند در گذشته گير كنيد دور بريزيد. از آدم‌ها، مكان‌ها و حتي وسايلي كه نمي‌گذارند در حال زندگي كنيد، دست بكشيد. وابستگي به گذشته ممكن است وادارمان كند تصميماتي بگيريم كه به هيچ وجه با شرايط فعلي‌مان همخواني ندارند.

دل كندن از گذشته دقيقا همان چيزي است كه همه‌ي ما به آن نياز داريم. نه اين كه مجبور باشيد خاطرات گذشته را به فراموشي بسپاريد يا وانمود كنيد هيچ اتفاقي نيفتاده است، بلكه ياد بگيريد آدم‌هايي را كه سال‌ها قبل براي‌تان مهم بودند يا وسيله‌اي را كه به شدت به آن وابسته بوديد، در همان گذشته باقي بگذاريد. اينها چيزهايي هستند كه در زمان خودشان اهميت داشتند و نبايد زندگي الان‌مان را تحت‌الشعاع قرار دهند. فقط به اين ترتيب است كه مي‌توانيد صلاح زندگي فعلي‌تان را دريابيد. بپذيريد كه با گذشت سال‌ها همه چيز تغيير مي‌كند و رابطه‌اي كه در گذشته به نفع‌تان بوده است، شايد امروز به دردتان نخورد.

خلاصه اين كه بار گذشته را زمين بگذاريد و در حال زندگي كنيد. دست كشيدن از گذشته آزادي مي‌آورد و به شما اين امكان را مي‌دهد كه با خيال آسوده براي زندگي امروزتان تصميم بگيريد و آينده‌ي بهتري را براي خود رقم بزنيد.

۵. از اين كه با ديگران فرق كنيد مي‌ترسيد

جيم ران، نويسنده‌ي آمريكايي، مي‌گويد: «هر انساني ميانگينِ پنج نفري است كه بيشترين زمان را با آنها گذرانده است. اين جمله‌ي كوتاه به زيبايي نشان مي‌دهد آدم‌هايي كه با آنها ارتباط داريم، چقدر مي‌توانند در زندگي‌مان تأثيرگذار باشند. چيزي كه اكنون به عنوان هنجار پذيرفته‌ايم، تا حد زيادي تحت تأثير عقايد افرادي است كه روزمره با آن‌ها سر و كار داريم. به همين دليل اگر كاري انجام دهيم كه در هنجارهاي خانواده و دوستان‌مان تعريف نشده باشد، عجيب و غريب به نظر خواهيم رسيد. يادتان باشد اطرافيان‌تان هر تصميمي كه بگيرند، تصميمات‌شان زندگي شما را نيز تحت تأثير قرار خواهد داد.

چنان‌چه كاري از شما سر بزند كه در قاعده و قانون جماعت اطراف‌تان ثبت نشده است، به سرعت همه‌ي توجهات به سمت شما جلب خواهد شد و ممكن است ديگران همراهي‌تان نكنند. اما اگر درست مثل اطرافيان‌تان رفتار كنيد، راحت‌تر مي‌توانيد با خودتان همراه‌شان كنيد. پيشنهاد مي‌كنيم خود را به زور در مسيري كه دوست نداريد و خواسته‌ي خودتان نيست قرار ندهيد. يك مسير جديد باز كنيد و بيشتر با كساني وقت بگذرانيد كه با آن‌ها علايق و اهداف مشترك داريد. با كساني ارتباط برقرار كنيد كه مسير فكري شما را دنبال مي‌كنند تا بتوانيد با آن‌ها به تبادل نظر بپردازيد و انگيزه بگيريد. آدم‌هايي كه مثل خودتان فكر مي‌كنند، كمك‌ خواهند كرد كه زندگي‌تان را بسازيد و در آينده به همان كسي تبديل شويد كه از خودتان انتظار داريد.

۶. مي‌ترسيد تنها بمانيد

همه‌ي ما دل‌مان مي‌خواهد دوست‌مان بدارند و حمايت‌مان كنند. بدون شك از اين كه احترام ببينيم و به خاطر كارهايي كه انجام مي‌دهيم تحسين شويم، لذت خواهيم برد. اما گاهي آنچه ما از زندگي مي‌خواهيم با اهداف ديگران در تضاد است. بدانيد موفقيت‌ زماني حاصل مي‌شود كه تصميم بگيريد كاري انجام دهيد كه اكثريت تمايلي به انجامش ندارند.

قبول كنيد شايد مجبور شويد مسير موفقيت را تنهايي طي كنيد، چون بيشتر مردم اين روحيه را ندارند كه مثل شما براي رسيدن به اهداف‌شان سخت تلاش كنند. بايد با موانع زيادي دست و پنجه نرم كنيد، حال آن كه فقط گروه اندكي درك‌تان خواهند كرد. از اين رو، شايد فكر كنيد تا به حال هيچ كس در مسيري كه شما به آن وارد شده‌ايد قدم نگذاشته است، اما اصلا اين طور نيست؛ كساني هم هستند كه با مشكلات مشابه شما پيشتر روبرو شده اند. شايد جزييات مسير متفاوت باشد، اما در نماي كلي بيشتر آدم‌هاي موفق تقريبا مشكلات يكساني را تجربه كرده‌اند.

آن قدرها هم كه فكر مي‌كنيد تنها نيستيد. در هر مرحله‌اي از زندگي با سختي‌هايي مواجه خواهيد شد كه پيش از شما كساني بوده‌اند كه بر اين سختي‌ها غلبه كنند. پس اگر كس ديگري توانسته اين سختي‌ها را پشت سر بگذارد، چرا شما چرا نتوانيد؟

۷. مي‌ترسيد وقت‌تان تلف شود

«متأسفم كه زمان داره مي‌گذره و من هنوز هيچ كار خاصي انجام ندادم.» اينها كلماتي است كه خيلي از ما در پسِ ذهن‌مان داريم، به ويژه كساني كه در زندگي دنبال يك مسير جديد مي‌گردند. هر چه سن‌مان بالاتر مي‌رود، بيشتر متوجه گذر زمان مي‌شويم و سعي مي‌كنيم از وقت‌مان نهايت استفاده را ببريم. اگر براي يادگيري يا انجام كاري وقت گذاشته‌ايد، مطمئن باشيد كه ارزشش را دارد، چون در آينده همين چيزي كه ياد گرفته‌ايد يا كاري كه انجام داده‌ايد، زمينه‌ساز مسيرهاي جديد ديگري در زندگي‌تان خواهد شد.

به جاي اين كه به انجام دادن يا ندادن كاري شك كنيد، به پيامدهاي انجام ندادن آن كار فكر كنيد و از خودتان بپرسيد اگر تصميم بگيرم كه اين كار را نكنم چه خواهد شد. جِف بِزوس، مؤسس سايت آمازون، تعريف مي‌كند كه وقتي مي‌خواست براي درست كردن يك استارتاپ از شغل پردرآمدي كه داشت دست بكشد، خودش را در ۸۰ سالگي تصور كرد. او از خودش پرسيد وقتي ۸۰ ساله شد، آيا از اين كه در جواني از شغل پردرآمدش به خاطر درست كردن استارتاپ دست نكشيده خوشحال خواهد بود. بزوس معتقد است اگر ديديم انجام ندادن كاري باعث خواهد شد كه در ۸۰ سالگي تأسف بخوريم، پس حتما بايد انجامش دهيم. حداقل امتحان كردن آن كار به انجام ندادنش مي‌ارزد، حتي اگر به موفقيتي كه انتظار داريم نرسيم.

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com


همه چيز درباره عضله‌سازي

۳ بازديد

اگر شما هم دوست داريد بدني عضلاني داشته باشيد، اين مقاله پيرامون روشي است كه مهدي حديم(mehdi hadim) يكي از بدنسازان مطرح دنيا توانست با به‌كارگيري آن، ۲۰ كيلوگرم عضله بسازد. شما هم هر جاي دنيا كه باشيد با اين روش مي‌توانيد هر قدر كه دوست داريد عضله‌سازي كنيد. ادامه داستان را از زبان خودش بشنويد.

به عقيده من بيش از هر چيز بايد بدانيد كه رمز و راز عضله‌سازي اين است كه ابتدا قوي‌تر شويد. هر چه قوي‌تر شويد، به اين معناست كه مي‌توانيد در باشگاه وزنه‌هاي سنگين‌تري را بلند كنيد و در نهايت عضلاني‌تر خواهيد شد! اين موضوع، مخصوصا در مورد افرادي صدق مي‌كند كه بدون مصرف دارو و مكمل وزنه مي‌زنند و از نظر ژنتيكي معمولي يا مثل من پايين‌تر از معمولي هستند. به هر حال، قدرت بيشتر يعني عضلات بيشتر!

آيا شما هم اين اشتباه را در عضله‌سازي انجام مي‌دهيد؟

به هر باشگاهي كه برويد افرادي آنجا هستند كه در حال انجام «تمرينات جداگانه‌ي عضلات» هستند. آنها پنج تا شش بار در هفته تمرين مي‌كنند و هر روز روي يك عضله تمركز مي‌كنند. به خاطر اين كه عضلات‌شان پف كُند و بيرون بزند، با هر دستگاهي تا مرز از كار افتادن عضلات‌شان تمرين مي‌كنند و هر بار حداقل ده جور تمرين جداگانه انجام مي‌دهند تا از تمام زوايا به تك‌تكِ عضلات‌شان حمله كرده باشند. مطمئنم كه اين موضوع براي‌ شما هم آشناست!

خيلي‌ها فكر مي‌كنند كه با انجام اين «تمرينات جداگانه‌ي عضلات»، مي‌توانند عضله بسازند چون اين را توي يكي از مجلات بدنسازي خوانده‌اند يا چون ديده‌اند كه بعضي از آدم‌هاي خفن توي باشگاه اينجوري تمرين مي‌كنند و به همين دليل هم اميدوارند كه اگر خودشان هم همان كارها را تكرار كنند، همان نتيجه را خواهند گرفت.

اما واقعيت اين است كه بيشتر افراد با انجام «تمرينات روزمره‌ي جداگانه‌ي عضلات» هرگز نمي‌توانند عضلات‌شان را تقويت كنند و بدتر از همه اينكه، بعد از گذشت ۵ سال دقيقا همان شكلي خواهند بود كه روز اول بودند! تعداد انگشت‌شماري كه با اين كار مي‌توانند عضله بسازند، حتما متعلق به يكي از دسته‌هاي زير هستند:

غول‌هاي ژنتيكي

بعضي‌ها علي‌رغم انجام «تمرينات جداگانه‌ي عضلات» و نه به سبب آن، عضله‌ مي‌سازند، چون از نظر ژنتيكي مورد لطف قرار گرفته‌اند! من افرادي را ديده‌ام كه حتي قبل از اينكه دست‌شان به وزنه بخورد هم بدني عضلاني داشتند. قصد ندارم نژادپرست به نظر برسم، اما اين موضوع در ميان سياه‌پوست‌ها بسيار شايع است. اما شما بايد قيد عضله‌سازي را با انجام «تمرينات جداگانه‌ي عضلات» بزنيد، مگر اينكه خوش‌شانس بوده باشيد و «ژن سوپرمن» را در بدن‌تان داشته باشيد.

خوره‌هاي استروئيد

مصرف داروهاي هورموني و مكمل‌ها در ميان وزنه‌بردارها و بدن‌سازها بسيار رايج است. با اين حال تعداد اندكي از آنها در اين مورد صادق هستند. پيش از اينكه باشگاه خانگي خودم را راه بيندازم، پنج سال در يك باشگاه تجاري ورزش مي‌كردم و بيش از نيمي از افراد آنجا، دارو مصرف مي‌كردند. و همين دليل باعث مي‌شد كه بتوانند علي‌رغم انجام «تمرينات جداگانه‌ي عضلات»، عضلات‌شان را تقويت كنند. در واقع آنها متكي به هورمون‌هاي عضله‌سازي‌اي بودند كه وارد بدن‌شان مي‌كردند، نه تمرينات ورزشي‌شان. وزنه‌بردارهايي مثل ما كه هورمون مصرف نمي‌كنيم، قوانين خاص خودمان را داريم.

وزنه‌بردارهاي حرفه‌اي

بيشتر بدنسازهاي حرفه‌اي و موفق در اين گروه قرار مي‌گيرند. آنها از «تمرينات جداگانه‌ي عضلات» براي شكل دادن به بدن‌شان استفاده مي‌كنند. البته پس از اينكه ابتدا سال‌هاي زيادي را با قوي‌تر شدن، صرف ساختن و تقويت جرم عضلاني‌شان كردند. متاسفانه بيشتر افراد كارها را پس و پيش انجام مي‌دهند و اين مانند آن است كه يك مجمسه‌ساز بخواهد از يك تكه‌ي كوچك گل رُس، شاهكار بزرگي خلق كند. دقيقا مانند شما كه به اندازه‌ي كافي جرم عضلاني نداريد تا بتوانيد تقويتش كنيد. به طور مشابه، «تمرينات جداگانه‌ي عضلات» به درد نمي‌خورند، مگر اينكه سال‌هاي متمادي را صرف ساخت بافت عضلاني‌تان كنيد و اين امر نيازمند اين است كه ابتدا خودتان را قوي‌تر كنيد.

خلاصه‌ي همه‌ي حرف‌هايي كه تا الان زدم اين است كه اگر شما هم فردي با ژنتيك معمولي هستيد و اهل دارو‌هاي هورموني هم نيستيد، پس تقويت عضلات به همين يك عامل بستگي دارد:

اگر امروز نسبت به سال گذشته، يا حتي ماه گذشته وزنه‌ي سنگين‌تري بلند نمي‌كنيد، پس عضلات‌تان تقويت نمي‌شوند!

و اهميتي هم ندارد كه چقدر خسته و كوفته مي‌شويد. شما مي‌توانيد روي «توپ بوسو» با يك وزنه‌ي ۱۳ كيلويي دمبل سينه بزنيد تا از نفس بيفتيد. اما كسي كه وزنه‌ي ۱۱۳ كيلويي را بلند مي‌كند، مطمئنا نسبت به شما دور سينه‌ي بيشتري خواهد داشت و اين فقط به خاطر اين است كه وزنه‌ي سنگين‌تري بلند مي‌كند. فراموش نكنيد كه قدرت بيشتر يعني عضلات بيشتر!

به اين سؤال فكر كنيد كه چرا بهترين‌هاي بدنسازي هميشه قوي‌ترين‌ها هم بوده‌اند؟! اين قضيه مسلما تصادفي نيست. آنها مي‌دانند كه قدرت بيشتر به معني عضلات بيشتر است. آنها مي‌دانند كه هر چه قوي‌تر شوند، بدن‌شان هم عضلاني‌تر خواهد شد.

به عنوان نمونه، «آرنولد شوارتزنگر» را در نظر بگيريد، كه ۷ بار برنده‌ي عنوانِ «مستر المپيا» شده است. كمتر كسي اين را مي‌داند، اما آرنولد سال‌ها ورزش‌هاي قدرتي انجام مي‌داده است. جالب اينجاست كه او پيش از اينكه يك ورزشكار بدنساز شود، در وزنه‌برداري نيز استاد شده بود و در آخرين كتاب شرح حالِ خودش به نامِ «يادآوري كامل» آقاي «فرماندار-ترميناتور» دليل اين كار را بيان مي‌كند:

«حقيقت اين است كه همه‌ي بدنسازها قوي نيستند، مخصوصا آنهايي كه بيشترِ آموزش‌ها و تمرين‌هاي‌شان را با دستگاه‌هاي وزنه‌برداري انجام داده‌اند. اما در مورد من، سال‌ها وزنه‌برداري و كار با وزنه‌هاي آزاد، عضلات بازوها، شانه‌ها، پشت و ران‌هايم را تقويت كرده بود و من از ساير شركت‌كننده‌ها بزرگ‌تر و قوي‌تر به نظر مي‌رسيدم، به همين سادگي!»

عكس‌ بالا، آرنولد را در حال بلند كردن وزنه‌هاي ۲۸۰ و ۳۲۲ كيلوگرمي در مسابقات وزنه‌برداري نشان مي‌دهد كه در واقع چندين سال قبل از كسبِ اولين عنوانِ مستر المپيا توسط او بود. ساير ركوردهاي او، «اسكات زدن» با وزنه‌ي ۲۱۴ كيلوگرمي و «پرس سينه» با وزنه‌ي ۲۰۰ كيلوگرمي بود. البته او تنها كسي نبود كه اين نكته را مي‌دانست كه قوي‌تر بودن به معناي عضلاني‌تر بودن است. در ادامه چند نمونه‌ي ديگر از قهرمان‌هاي بدنسازي را نام مي‌برم كه به شدت قدرتمند بودند:

فرانكو كولومبو

يار ورزشي آرنولد حتي از خودِ او هم قوي‌تر بود. فرانكو (Franco Columbu) يك قهرمان وزنه‌برداري اهل ايتاليا بود كه ركوردهاي حركت «دِدليفت يا وزنه‌برداري ايستاده»، حركت پرس سينه و حركت اسكاتش به ترتيب، ۳۴۲، ۲۳۸ و ۲۹۷ كيلوگرم بود. او آنقدر قوي بود كه مي‌توانست با باد كردن يك بطري آب گرم، آن را بتركاند! آرنولد بالاخره توانست فرانكو را متقاعد كند تا در رقابت‌هاي بدنسازي شركت كند و به اين ترتيب، او دو بار عنوان «مستر المپيا» را كسب كرد. او هم ابتدا با قوي‌تر كردن بدنش شروع كرده بود، چون مي‌دانست كه قدرت بيشتر يعني عضلات بيشتر.

رِگ پارك

آرنولد ايده‌ي كارش را از مربي‌اش گرفته بود. «رگ پارك» (Reg Park) مي‌توانست وزنه‌ي ۳۱۷ كيلويي را بلند كند. ركورد پرس سينه و اسكات او به ترتيب ۲۲۶ و ۲۷۲ كيلو بود. او همچنين «تمرينات ۵×۵» را ابداع كرد. پارك، سه بار عنوانِ «مستر يوني‌ورس» را به دست آورد و بر خلاف آرنولد او اين موفقيت را پيش از به وجود آمدن داروهاي استروئيدي كسب كرده بود. همين موضوع ثابت مي‌كند كه عضله‌سازي با روش تقويت بدن براي وزنه‌برداراني مانند ما نيز كه از هورمون‌ها استفاده نمي‌كنيم، جواب مي‌دهد.

دكتر لِين نورتون

اين بدنساز حرفه‌اي و ورزشكاري كه تمام عمرش را بدون مصرف هورمون ورزش كرده است، وزنه‌بردار ممتازي، با ركوردهاي اسكات، پرس سينه و دِدليفت به ترتيب ۲۸۰ و ۱۷۵ و ۳۱۷ كيلوگرم است. من يك بار براي وب‌سايتِ «استرانگ‌ليفتس» (Stronglifts) با لِين مصاحبه كردم و او گفت كه هيچ چيز واقعا نتوانست براي تقويت عضلات پاهاي لاغرش به او كمك كند، به جز افزايش ركورد اسكاتش تا ۲۲۶ كيلوگرم و اين كار قطر ران‌هايش را از ۵۳ سانتي‌متر به ۷۱ سانتي‌متر افزايش داد. يك نمونه‌ي ديگر براي اينكه قدرت بيشتر يعني عضلات بيشتر.

افراد بسيار ديگري نيز در اين مورد وجود دارند. مثلا «روني كولمن» (Ronnie Coleman)‌ كه هشت بار عنوان «مستر المپيا» را به دست آورد و ركورد دِدليفتش ۳۶۳ كيلوگرم بود. او يك بار گفته بود: «همه دوست دارند كه بدنساز باشند، اما هيچ كس دوست ندارد وزنه‌هاي سنگين بلند كند!» يا «سِرجيو اُليوا» (Sergio Oliva)، وزنه‌بردار المپيكي كه توانست وزنه‌ي ۱۳۶ كيلوگرمي را بالاي سر ببرد و سه بار لقب «مستر المپيا» را كسب كرد. يا «اِستَن اِفِردينگ»، قوي‌ترين وزنه‌بردار حرفه‌اي كه ركورد جهاني اسكات را دارد (۳۸۷ كيلوگرم). بله ليست قوي‌ترين بدنسازها همين‌طور ادامه دارد.

ببينيد، اين قهرمان‌هاي بدنسازي عمرا اين همه سال را صرف تقويت قدرت‌شان نمي‌كردند، مگر اينكه متقاعد مي‌شدند كه اين كار براي عضله‌سازي‌شان حياتي است. فكر مي‌كنيد چرا همه‌ي آنها به وزنه‌ زدن ادامه دادند، حتي پس از اينكه به «تمرينات جداگانه‌ي عضلات» روي آوردند؟ زيرا مي‌دانستند كه قدرت بيشتر يعني عضلات بيشتر.

اما نيازي نيست كه حتما به يك بدنساز خفن تبديل شويد!

اين درست است! بيشتر افراد اين روش عضله‌سازي را نه‌تنها انقلابي بلكه رهايي‌بخش هم مي‌دانند، چون تعداد اندكي از ما دوست داريم كه دوبنده بپوشيم و به بدن‌مان روغن بماليم؛ تعداد كمي از ما واقعا دوست داريم كه بدنساز شويم و نهايتا اينكه تعداد انگشت‌شماري از ما مي‌خواهيم عضوي از اين سيرك خودشيفته و همراه با خودنمايي باشيم.

در عوض، بيشتر افراد به داشتن يك بدن ورزشكاري كه نه‌تنها قوي به نظر برسد، بلكه واقعا هم قوي باشد، راضي هستند.‌ مخصوصا وقتي بفهميد كه مي‌توانيد با هفته‌اي سه بار و هر بار فقط يك ساعت تمرين و بدون مصرف هورمون‌ها و مكمل‌ها به اين هدف دست پيدا كنيد.

بيشتر افراد نمي‌دانند كه گزينه‌ي ديگري به جاي بدنسازي نيز وجود دارند. آنها خبر ندارند كه بدون انجام «تمرينات جداگانه‌ي عضلات» كه زمان‌بَر، بي‌بازده و كسل‌كننده‌اند، نيز مي‌توانند عضلات‌شان را تقويت كنند. اما شما مي‌توانيد. اسم اين كار تمرينات قدرتي است و به اين صورت است: هر بار سر تمرين سعي كنيد كه وزنه‌ي سنگين‌تري بلند كنيد. آنگاه همان‌طور كه قوي‌تر مي‌شويد و همان‌طور كه وزنه‌هاي رو ميله افزايش مي‌يابند، بدن‌تان نيز عضلات بيشتري مي‌سازد. اين راه ساده و آسان است و مي‌توان با آن خوش گذراند و مهم‌تر از همه اينكه سريع‌ترين راه براي تقويت عضلات، بدون مصرف هورمون‌ها است.

خبرهاي خوب بيشتري نيز در راهند: نيازي نيست كه مانند آرنولد ۳۱۷ كيلو وزنه را بلند كنيد. من هم نمي‌توانم چنين وزنه‌اي بلند كنم! با اين حال، علي‌رغم اينكه من به لحاظ ژنتيكي بزرگ و قوي نبودم (و هيچ پيش‌زمينه‌ي ورزشكاري‌اي هم نداشتم)، باز هم توانستم براي خودم ۲۰ كيلوگرم عضله دست‌وپا كنم و تازه بدون مصرف هيچ نوع هورموني! حتما مي‌پرسيد چگونه؟ خب ساده است: من با هدفِ قوي‌تر شدن ورزش كردم نه براي پف كردن عضلاتم! و اگر من توانستم اين كار را انجام دهم، اگر هزاران عضو وب‌سايت «استرانگ‌ليفتس» توانستند اين كار را انجام دهند، حتما شما هم مي‌توانيد.

چگونه به سرعت عضله بسازيم: ۸ نكته براي عضله‌سازي بدون هورمون براي كساني كه ژنتيك معمولي دارند

بگذاريد چرت‌وپرت گفتن را كنار بگذاريم. من بدترين ژنتيك ممكن را براي داشتن بدني عضلاني دارم. در واقع افراد زيادي مرا فردي سخت‌كوش مي‌دانند چون مچ دستم آنقدر باريك است كه مي‌توانم انگشتانم را دو دور، دورِ آن بپيچم! بله به چنين افرادي «لاغرمردني» مي‌گويند.

با اين حال من توانستم ۲۰ كيلوگرم عضله‌ي بدون هورمون در بدنم بسازم و پس از اينكه به چندين هزار نفر در سراسر دنيا كمك كردم تا بدني عضلاني داشته باشند، به ۸ نكته‌ي مهم براي ساخت سريع عضلات رسيده‌ام كه به شما هم مي‌گويم:

۱. براي عضله‌سازي، بايد قوي‌تر شويد

در يونان باستان، «ميلو»يِ كشتي‌گير براي آماده‌ شدن براي المپيك هر روز يك گوساله‌ي تازه متولد شده را روي دوشش حمل مي‌كرد. همان‌طور كه گوساله رشد مي‌كرد و بزرگ‌تر مي‌شد، او هم مجبور مي‌شد وزن بيش‌تري را با خود حمل كند. اين كار باعث شد كه بدن ميلو قوي‌تر شود و عضله بسازد و همين امر دليل اين بود كه او قوي‌ترين فرد در زمان خودش بود و شش بار در مسابقات المپيك برنده شد.

من مطمئنم كه اين قصه بيشتر شبيه افسانه است تا واقعيت، اما پند نهفته در آن اين است كه براي عضله ساختن بايد با افزايش وزني كه بلند مي‌كنيد، قوي‌تر شويد. اين ساده‌ترين و قدرتمندترين راه براي ساخت عضله است و به اين معنا است كه مي‌توانيد همه‌ي روش‌هاي دردناك و پيچيده‌ي مجلات بدنسازي را دور بريزيد. حرف اصلي من اين است:

از گيج كردن عضلات دست برداريد

شما مجبور نيستيد هر هفته نوع تمرينات‌تان را عوض كنيد تا عضلات‌تان تقويت شوند. در واقع اين بدترين راه براي بررسي پيشرفت‌تان است چون قدرت هر وزنه متفاوت است. به علاوه شما با اين كار هرگز به فرم مناسب نخواهيد رسيد. اگر مي‌خواهيد عضلات‌تان را سردرگم كنيد، كافي است هر بار دو تا سه كيلوگرم به وزنه‌اي كه بلند مي‌كنيد، اضافه كنيد. حالا عضلات‌تان گيج مي‌شوند.

از آسيب زدن به عضلات دست برداريد

نيازي نيست كه تا لحظه‌ي از كار افتادن عضلات‌تان تمرين كنيد. اين كار فقط باعث ملتهب و خسته شدن عضلات مي‌شود. به همين دليل تنها چيزي كه از اين كار نصيب‌تان مي‌شود، احساس كوفتگي و آسيب‌ديدگي به جاي قوي و عضلاني شدن است. به علاوه‌ي اينكه اين كار آنقدر دردناك است كه شما را از نظر رواني خالي مي‌كند و باعث مي‌شود انگيزه‌تان را از دست بدهيد و تمرينات را رها كنيد.

از پف كردن عضلات دست برداريد

شما ابتدا بايد عضله بسازيد، سپس آنها را پف كنيد. حتي آن زمان هم، پف كردن عضلات‌تان صرفا آنها را با آب باد مي‌كند و به محض اينكه باشگاه را ترك كرديد، باد عضلات‌تان خالي مي‌شود. تمام آنچه از تمرينات پف‌كننده‌ي عضلات به دست مي‌آوريد، ماهيچه‌هاي قلابي و بدون قدرت واقعي است.

بعضي افراد ادعا مي‌كنند كه مي‌توانيد قوي شويد بدون اينكه حتي نيم كيلو عضله اضافه كنيد. چنين قدرتي تماما عصبي و رواني است. آنها مي‌گويند كه كسي را مي‌شناسند كه ۲۲۶ كيلوگرم اسكات مي‌زند اما پاهاي لاغري دارد. خب مطمئنا چنين آدمي را مي‌توان جايي در اين كره‌ي خاكي پيدا كرد، اما من كه تا حالا همچين كسي را نديده‌ام! چرا؟ چون اينها افسانه‌هاي شهري هستند! فرد قوي‌تر هميشه عضلاني‌تر هم هست، چون قدرت بيشتر يعني عضله‌ي بيشتر.

اگر مي‌خواهيد فقط يك جمله از اين مقاله ياد بگيريد، آن جمله اين است: قدرت بيشتر يعني عضله‌ي بيشتر. مانند ميلو، شما نيز بايد سعي كنيد در هر بار تمرين وزنه‌تان را افزايش دهيد. نگران پف كردن عضلات نباشيد. فقط وزنه‌هاي روي ميله‌ را افزايش دهيد. همان‌طور كه قوي‌تر مي‌شويد و همان‌طور كه وزنه‌ي سنگين‌تري را بلند مي‌كنيد، به طور خودكار عضله هم مي‌سازيد. به همين راحتي!

۲. براي عضله‌سازي، تمرينات تركيبي انجام دهيد

من چهار سال تمام وقت صرف انجام پنج نوع مختلف از «حركات پيچشي» با دمبل كردم، هر يك‌شنبه ۴۵ دقيقه تا وقتي كه بازوهايم از كار مي‌افتادند. هنگامي كه تمرينات ۵×۵ رِگ پارك را پيدا كردم و هيچ حركت پيچشي‌اي در آن نبود، فكر كردم كه عضلاتم را از دست خواهم داد. تنها يك سال بعد بود كه تمرينات ۵×۵ را امتحان كردم و متوجه شدم كه بازوهايم بزرگ‌تر شده‌اند، آن هم بدون انجام هيچ تمرين مجزايي و تازه آن زمان بود كه حقيقت را درك كردم.

نيازي نسيت كه مستقيما يك عضله را تمرين دهيد تا رشد كند. هنگامي كه شما تمريني تركيبي و سنگين مانند پرس سينه را انجام مي‌دهيد، بازوهاي‌تان ميله را نگه مي‌دارند. پس فقط عضلات سينه نيستند كه درگير مي‌شوند، بلكه ماهيچه‌هاي پشت بازو هستند كه وزن را تحمل مي‌كنند. در اين حالت نسبت به انجام تمرينات مجزا نظير حركت «عضله‌ي سه‌سري»، وزن بيشتري را تحمل خواهيد كرد.

به همين دليل امكان ندارد كه با فردي برخورد كنيد كه بتواند وزنه‌ي ۲۲۶ كيلوگرمي را بلند كند و بازوهاي لاغري داشته باشد. درختاني كه تنه‌اي بزرگ و قوي دارند، شاخه‌هاي بزرگي هم دارند. تمرينات تركيبي عضلات تنه‌ي شما را درگير مي‌كنند اما روي اعضاي ديگرتان نيز تاثير مي‌گذارند. اين روشي است كه اعضاي وب‌سايت استرانگ‌ليفتس به كار گرفتند و بدون انجام حتي يك حركت پيچشي، بازوهاي بزرگ‌تري ساخته‌اند.

اصل مطلب: اگر مي‌خواهيد عضله بسازيد، تمرينات مجزا را متوقف كنيد و به تمرينات تركيبي سنگين روي بياوريد. اين يعني:

اگر بازوهاي بزرگ‌تري مي‌خواهيد، حركات پيچشي را متوقف كنيد و هالتر بزنيد.

اگر عضلات سينه‌ي قوي‌تري مي‌خواهيد، دمبل پروانه‌اي را متوقف كنيد و پرس سينه انجام دهيد.

اگر شانه‌هاي پهن‌تري مي‌خواهيد، دمبل جلو‌ي سينه را متوقف كنيد و پرس بالاي سر انجام دهيد.

اگر عضلات پشت عريض‌تري مي‌خواهيد، «حركات pulldown» (با استفاده از سيم‌كِش) را متوقف كنيد و ايستاده وزنه بلند كنيد.

اگر پاهاي قوي‌تري مي‌خواهيد، تمرينات كششي پا را متوقف كنيد و حركت اسكات را انجام دهيد.

با انجام تمرينات تركيبي، بدن متعادل‌تري خواهيد داشت. زيرا به هيچ عضوي از بدن‌تان توجه ويژه نخواهيد كرد و چون در هر زمان چندين عضله را درگير مي‌كنيد، كالري بيشتري مي‌سوازنيد و با انجام تنها سه حركت، تمام بدن‌تان فعاليت خواهد كرد. در نتيجه هم عضله‌ي بيشتري خواهيد ساخت و هم در كمترين زمان، چربي بيشتري خواهيد سوزاند.

۳. براي عضله‌سازي، از وزنه‌هاي آزاد استفاده كنيد

اولين باري كه من حركت اسكات را انجام دادم، در ژانويه‌ي سال ۲۰۰۰، روي يك «دستگاه اسميت» بود كه در آن ميله‌ها به ريل‌ها وصل بودند. من و مربي‌ام تا ماه‌ها به همين روش اسكات مي‌زديم.

تا اينكه يك روز كه فرد ديگري با دستگاه مشغول كار بود و ما كه نمي‌خواستيم منتظرش بمانيم، تصميم گرفتيم كه از «قفس اسكات» كه داشت گوشه‌ي باشگاه خاك مي‌خورد، استفاده كنيم.

مربي‌ام سعي كرد كه وزنه‌ي هميشگي‌اش را بزند و در كمال تعجب ديديم كه حتي نتوانست نصف وزني را كه با دستگاه اسميت مي‌زد، بلند كند!

اين براي ما يك پيام تازه بود: ما نمي‌دانستيم كه چرا وزنه‌هاي آزاد از دستگاه سخت‌تر بودند، اما عقل حكم مي‌كرد كه اگر وزنه‌هاي آزاد را دشوارتر مي‌شد بلند كرد، پس حتما براي عضله ساختن بهتر بودند.

و پس از آن روز، ما ديگر با دستگاه اسكات نزديم و فقط از وزنه‌هاي آزاد استفاده كرديم. من هنوز هم همين كار را انجام مي‌دهم.

حالا مي‌دانم كه چرا وزنه‌هاي آزاد از هر نوع دستگاهي مانند اسميت براي عضله ساختن مؤثرتر هستند. دستگاه‌هايي مانند اسميت وزن را براي شما متعادل مي‌كنند. از سوي ديگر، در كار با وزنه‌هاي آزاد، شما بايد خودتان وزن را متعادل كنيد.

به همين دليل وزنه‌هاي آزاد، به شما قدرتي واقعي مي‌بخشند كه مي‌توانيد در دنياي واقعي بيرون باشگاه نيز از آن استفاده كنيد. اين وزنه‌هاي آزاد به پايداري عضلات‌تان، قدرت مي‌دهند، كاري كه دستگاه‌هاي ورزشي انجام نمي‌دهند.

اين همچنين دليل اين مسئله نيز هست كه تحقيقات نشان داده‌اند فعال‌سازي همه‌ي عضلات طي اسكات زدن با وزنه‌هاي آزاد، ۴۳ درصد بيشتر از اسكات زدن با دستگاه است.

اين به اين دليل است كه وزنه‌هاي آزاد عضلات بيشتري را درگير مي‌كنند، چون شما خودتان بايد وزن وزنه را متعادل كنيد، به جاي اينكه دستگاه اين كار را براي‌تان انجام دهد.

و بر خلاف چيزي كه بيشتر افراد فكر مي‌كنند، وزنه‌هاي آزاد ايمني‌ بيشتري از دستگاه‌ها دارند. درست است! ببينيد، دستگاه‌ها بدن شما را مجبور مي‌كنند كه در الگوهاي حركتي غيرطبيعي و ثابتي قرار گيرد كه مي‌توانند باعث آسيب‌ديدگي شوند. در حالي كه وزنه‌هاي آزاد امكان حركات طبيعي را به بدن مي‌دهند و به زانوها، شانه‌ها و پشت شما آسيب نمي‌رسانند.

اگر نگران اين هستيد كه ميله روي صورت‌تان بيفتد، درون يك قفس اسكات وزنه بزنيد. به اين ترتيب ميله‌هاي حفاظ آن در صورتي كه وزنه از دست‌تان بيفتد، آن را نگه مي‌دارند و از آسيب ديدن شما جلوگيري مي‌كنند.

من ۹ سال است كه براي اسكات زدن و پرس سينه از فضاي داخل قفس اسكات استفاده مي‌كنم. من اين كار را در باشگاه خانگي‌ام، به تنهايي و بارها و بارها و بدون مراقب انجام داده‌ام و تا به حال هيچ ميله‌اي روي صورتم نيفتاده است. طبق معمول، چيزهايي كه ازشان مي‌ترسيم به ندرت اتفاق مي‌افتند.

اگر هنوز هم از وزنه‌هاي آزاد مي‌ترسيد، كاري را انجام دهيد كه ميلو انجام ‌مي‌داد. او از ابتدا با حمل يك گاو شروع نكرده بود. بلكه كارش را با گوساله‌ها آغاز كرد و آهسته آهسته ادامه داد و پيشرفت كرد. شما نيز همين كار را بكنيد: سبك شروع كنيد و در هر تمرين كمي به وزن وزنه‌ها اضافه كنيد.

با اين روش شما به فرم مناسب‌تان مي‌رسيد و آسيب هم نمي‌بينيد. سپس، همان‌طور كه به تدريج وزنه‌ها را افزايش مي‌دهيد، اعتماد به نفس‌تان نيز رشد خواهد كرد.

از وزنه‌هاي آزاد استفاده كنيد، نه از دستگاه‌ها. وزنه‌هاي آزاد براي عضله ساختن بدون مصرف هورمون و مكمل، حياتي هستند.

۴. براي عضله‌سازي هالتر بزنيد

مطمئنا آرنولد شوارتزينگر با دمبل زدن اين هيكل را به دست نياورده است. مسلما از هالتر هم استفاده كرده است اما فقط به عنوان تمرينات كمكي. تمرين‌هاي اصلي او هميشه اسكات و پرس سينه و وزنه زدن‌هاي سنگين بوده است، اما با هالتر، نه با دمبل.

بيشتر افراد فكر مي‌كنند كه فقط با دمبل زدن هيكلي مانند هيكل آرنولد خواهند ساخت. خب براي افرادي كه مي‌خواهند به روش تنبل‌ها ورزش كنند و جلوي تلويزيون بنشينند و يك جفت دمبل «پاوربلاك» را بالا و پايين كنند، اين قصه مانند كوكائين عمل مي‌كند و به همان اندازه هم خطرناك است.

واقعيت اين است كه دمبل‌ها براي اسكات زدن خوب جواب نمي‌دهند. چون شما بيش از آنكه اسكات بزنيد، انرژي‌تان را در تلاش براي نگه‌ داشتن دمبل‌ها روي شانه‌هاي‌تان تلف مي‌كنيد و مي‌دانيم كه اسكات زدن براي عضله ساختن حياتي است.

دمبل‌ها به درد بارگذاري تدريجي نيز نمي‌خورند. شما با استفاده از هالتر مي‌توانيد هفته‌اي دو تا سه كيلوگرم اضافه كنيد، اما در مورد دمبل چنين نيست. حتي اگر افزايش‌هاي كوچك‌تري بيابيد، باز هم زودتر به مرحله‌ي ثبات مي‌رسيد.

اگرچه دمبل زدن براي فعاليت عضله‌هاي تثبت‌كننده مفيدتر است اما نكته‌ي مهم در اينجا ساختن عضلات است. براي اين كار شما بايد قوي‌تر شويد و براي قوي‌تر شدن، بايد وزنه‌هاي سنگين‌تري بلند كنيد. قدرت بيشتر به معناي عضلات بيشتر است. با استفاده از هالتر مي‌توانيد وزن بيشتري را بلند كنيد.

ببينيد، اسكات زدن با هالتر ۱۳۶ كيلويي راحت‌تر است. اما اگر سعي كنيد كه همان ۱۳۶ كيلوگرم را با دو تا دمبل ايجاد كنيد، اينكه بخواهيد دو تا دمبل ۶۸ كيلوگرمي را روي شانه‌هاي‌تان بگيريد و همان‌جا نگه‌شان داريد، اين كار خودش يك تمرين ديگر است و شما در واقع ديگر اسكات نمي‌زنيد.

وقتي بتوانيد ۱۳۶ كيلوگرم اسكات بزنيد، ۱۰۲ كيلوگرم پرس سينه و ۱۸۱ كيلوگرم وزنه را بلند كنيد، آنگاه مي‌توانيد از دمبل‌ها كمك بگيريد، نه زودتر از آن. و به ياد داشته باشيد كه هرگز دمبل‌ها را كاملا جايگزين هالتر نكنيد.

پس دمبل را زمين بگذاريد و بدون هيچ عذر و بهانه‌اي از هالتر استفاده كنيد.

۵. براي عضله‌سازي، منظم‌تر تمرين كنيد

منظورم اين نيست كه بايد حتما ۵ بار در هفته تمرين كنيد. بلكه منظورم اين است كه حداقل هفته‌اي دو بار پرس سينه و اسكات را انجام دهيد. چون هرچه بيشتر و منظم‌تر عضلات‌تان را ورزش دهيد، بيشتر رشد خواهند كرد.

با اين حال، من ۵ سال تمام وقتم را با انجام «تمرينات جداگانه‌ي عضلات» كه در مجلات بدنسازي پيدا مي‌شوند، هدر دادم. مي‌دانيد، منظورم ورزش دادن يك بخش از بدن در هر روز، استفاده از بي‌شمار تمرين مجزا و كار كردن با هر دستگاه تا مرز از كار افتادن عضلاتم است.

بعد وقتي كه اتفاقي به تمرينات ۵×۵ مربيِ آرنولد، رِگ پارك برخوردم، فكر كردم كه او حتما يك احمق به تمام معنا است! خب من در تمام هفته، در پاهايم احساس كوفتگي و گرفتگي مي‌كردم و با اين حال اين مرد داشت درباره‌ي سه بار در هفته اسكات زدن حرف مي‌زد.

با خودم فكر كردم: «اين كار هرگز جواب نمي‌دهد چون يك‌جورهايي زيادي پروراندن عضلات است.»

اما يك بار تمرينات ۵×۵ ِ رگ پارك را امتحان كردم و معلوم شد كه من تا آن موقع در اشتباه محض بودم. چون حقيقت صادقانه اين است: اگر شما سه بار در هفته اسكات تمرين نكنيد، نه‌تنها زيادي تمرين نكرده‌ايد، بلكه كم هم گذاشته‌ايد.

در اين باره فكر كنيد: دونده‌هاي حرفه‌اي مانند «اوسين بولت» (Usain Bolt)، چندين بار در هفته دوي سرعت تمرين مي‌كنند. شناگراني مانند «مايكل فِلپس» (Michael Phelps)، چندين بار در هفته تمرين شنا مي‌كنند و ميليون‌ها وزنه‌بردار المپيكي در سراسر دنيا نيز چندين بار در هفته وزنه مي‌زنند.

شما عمرا نمي‌توانيد ورزشي را در دنيا پيدا كنيد كه در آن ورزشكاران، هر عضله را فقط يك بار در هفته تمرين دهند تا از زيادي پروراندن آنها جلوگيري كرده باشند.

فقط در مجله‌هاي بدنسازي است كه چنين اراجيفي را تحويل شما مي‌دهند. در ساير ورزش‌ها مي‌شنويد كه بايد عضلات‌تان را چندين بار در هفته ورزش دهيد و اگر نتوانيد از پس از اين كار بربياييد، فقط به اين دليل است كه ضعيف و خارج از فرم مناسب هستيد؛ يعني كم گذاشته‌ايد.

سؤالي كه بايد از خودتان بپرسيد اين است كه: «چرا ورزشكاران ساير رشته‌ها مي‌توانند هر عضله را چندين بار در هفته تمرين دهند و به جاي زيادي پروراندن عضلات‌شان، قدرت، عضله و تناسب اندام به دست بياورند؟»

ساده است، چون آنها تمرينات دردناك، احمقانه‌ و طاقت‌فرسايي را كه مجلات بدنسازي به خورد شما مي‌دهند، انجام نمي‌دهند.

چون وقتي شما هر روز را فقط به پروراندن يكي از عضلات‌تان اختصاص مي‌دهيد و آنقدر از آن عضله كار مي‌كشيد كه پف كند و كوفته شود، ديگر نمي‌توانيد حداقل تا دو روز ديگر آن عضله را تمرين دهيد.

از سوي ديگر، اگر از مرز از كار افتادن عضلات دور بمانيد، مانند تقريبا همه‌ي ورزشكاران در رشته‌هاي ديگر، قادر خواهيد بود كه چندين بار ديگر در هفته نيز همان عضله را ورزش دهيد، بدون اينكه آن را زيادي بپرورانيد.

بنابراين، از روش «پروراندن هر عضله يك‌ بار در هفته»، دست بكشيد. تمرين كردن تا مرز از كار افتادن عضلات را كنار بگذاريد. در عوض اسكات زدن و پرس سينه را حداقل دو بار در هفته انجام دهيد و به جاي پف كردن و كوفته شدن، روي اضافه‌ كردن وزنه‌ها تمركز كنيد. زيرا قدرت بيشتر يعني عضلات بيشتر.

۶. براي عضله‌سازي، به خودتان استراحت بدهيد

مطمئنا شما هم شنيده‌ايد كه عضلات وقتي رشد مي‌كنند كه در حال استراحت هستيد، نه وقتي در حال تمرين كردن هستيد. با اينكه اين موضوع، به لحاظ فني صددرصد درست نيست، اما استراحت و بازسازي براي ساختن عضلات‌تان بسيار مهم و حياتي است و تعطيلي نيز بخشي از روند بازسازي عضلات است.

در واقع، افراد اندكي موفق مي‌شوند كه با پنج يا شش بار در هفته ورزش كردن، عضلات‌شان را تقويت كنند. افرادي كه مي‌توانند اين كار را انجام دهند، معمولا هورمون يا مكمل مصرف مي‌كنند يا اينكه وزنه‌بردارهاي حرفه‌اي هستند كه سال‌هاي زيادي براي اين كار تمرين كرده‌اند.

بيشتر افراد، مخصوصا وزنه‌بردارهاي طبيعي مانند من، با تنها سه بار در هفته باشگاه رفتن، نتايج بهتري در جهت عضله‌سازي كسب مي‌كنند. شما با انجام تمرينات ورزشي‌اي كه تمام بدن را درگير مي‌كنند و شامل سه نوع تمرين تركيبي وزنه‌برداري مانند اسكات به نتيجه‌ي مطلوب خواهيد رسيد.

اما وسوسه‌ي بزرگي براي اينكه از يك سر طيف به سر ديگر طيف برويد، همچنان وجود دارد. مثلا ممكن است وسوسه شويد و بخواهيد از فردي لاغر، چاق، ضعيف يا تنبلِ بدهيكل كه اصلا ورزش نمي‌كرد (همان چيزي كه من قبلا بودم!) به فردي تبديل شويد كه ناگهان هفته‌اي شش يا هفت بار به باشگاه مي‌رود.

اين متاسفانه يكي از راه‌هايي است كه افراد بسياري را از دور خارج مي‌كند و باعث مي‌شود كه باشگاه رفتن و ورزش كردن را به طور كلي ترك كنند. خب با خودمان كه تعارف نداريم، شش بار در هفته باشگاه رفتن، وقتي شغل و خانواده و تعهدات ديگري نيز در زندگي‌تان داريد، يك‌جورهايي افراط كردن است.

بهتر است كه هر طور شده، عادت سه بار در هفته تمرين كردن را به طور پايدار و مداوم در خودتان نهادينه كنيد. چون روش بسيار مؤثرتري براي ساختن عضلات است، به اين دليل كه عضلات‌تان زمان كافي براي بازسازي و رشد نيز پيدا خواهند كرد.

هميشه بيشتر، بهتر نيست! نيازي نيست پنج بار در هفته به باشگاه برويد، همان سه بار در هفته هم خودش كلي است.

۷. براي عضله‌سازي، تا مي‌توانيد بخوريد

عضلات‌تان براي دريافت انرژي و بازسازي از ورزش‌هاي سنگين به غذا نياز دارند. اگر مي‌خواهيد عضلات‌تان را تقويت كنيد، بايد تا مي‌توانيد غذا بخوريد. توصيه‌هاي پايه‌اي كه به دردتان مي‌خورد، در ادامه آمده است:

غذاهاي سبوس‌دار و فرآوري‌نشده بخوريد

هر غذايي كه پدربزرگ‌تان نمي‌خورد، شما هم نبايد بخوريد. غذاهاي به‌دردنخور، نوشابه، غذاهاي يخ‌زده و آشغال‌هاي فرآوري‌شده را دور بريزيد. در عوض غذاهاي طبيعي مانند استيك، سينه‌ي مرغ، سبزيجات، ميوه‌ها و غلات سبوس‌دار بخوريد.

روزانه ۲۰۰ گرم پروتئين مصرف كنيد

شما نيازي به منابع پروتئين نداريد، فقط كافي است در هر وعده‌ي غذايي منبع كاملي از پروتئين دريافت كنيد. مثلا تخم‌مرغ براي صبحانه، گوشت گاو براي ناهار، گوشت پرندگان براي شام، پنير خانگي براي ميان‌وعده. اين كار باعث مي‌شود كه براي تقويت عضلات‌تان، يك گرم پروتئين به ازاي هر نيم كيلوگرم از وزن بدن‌تان به دست آورد. يعني همان ۲۰۰ گرم براي يك فرد ۹۰ كيلويي.

روزانه يك بشكه آب بنوشيد

وزنه‌برداريِ سنگين باعث مي‌شود عرق كنيد و آب بدن‌تان را از دست بدهيد. اما عضلات‌تان براي بازسازي و آب‌رساني به آب نياز دارند. سردرد اولين نشانه‌ي بي‌آب شدن بدن است. پس آب بنوشيد، روزي يك بشكه! نگران مسوميت آبي نباشيد. اگر غذاي كامل بخوريد و تا نيم ساعت بعد از آن يك بشكه آب را ننوشيد، مشكلي براي‌تان پيش نخواهد آمد.

به ياد داشته باشيد كه كارهايي كه بيرون باشگاه انجام مي‌دهيد نيز به اندازه‌ي كارهايي كه در باشگاه انجام مي‌دهيد، اهميت دارند.

۸. براي عضله‌سازي، ثابت‌قدم باشيد

آرنولد شوارتزينگر در ۱۵ سالگي شروع به تمرين وزنه‌برداري كرد. هفت سال بعد، در سال ۱۹۶۹، او براي اولين بار براي كسب عنوان «مستر المپيا» اقدام كرد. اما در برابر «سرجيو اُليويا» شكست خورد.

با اين حال، آرنولد سال بعد دوباره به مسابقات بازگشت و اين بار، او موفق شد كه عنوان «مستر اُلمپيا» را به دست آورد. بنابراين، براي او فقط ۸ سال طول كشيد!

با اين حال، افرادي هستند كه فكر مي‌كنند مي‌توانند در عرض ۸ هفته بدني مثل بدن آرنولد بسازند. آنها فكر مي‌كنند مي‌توانند در عرض ۳۰ روز، ۱۳-۱۴ كيلوگرم عضله بسازند چون اين را در مجله‌هاي بدنسازي خوانده‌اند.

اما حقيقت چيست؟! بيشتر افراد در يك ماه، نمي‌توانند بيش از يك كيلوگرم عضله‌ي خام اضافه كنند.

افرادي كه بيش از اين مقدار عضله ساخته‌اند، يا هورمون و مكمل مصرف مي‌كنند، يا از نظر ژنتيكي استعدادش را دارند، يا «حافظه‌ي عضلاني» دارند، يعني در واقع عضلاتي را كه قبلا داشتند و از دست داده بودند، دوباره بازسازي مي‌كنند.

اگر شما يك وزنه‌بردار مبتدي باشيد يا ژنتيكي معمولي داشته باشيد يا به طور طبيعي و بدون مصرف هيچ دارويي ورزش كنيد، اضافه كردن يك كيلوگرم عضله‌ي خام و بدون چربي در يك ماه، بسيار بسيار خوب است!

به عنوان يك نمونه: من در سال اول شروع ورزش، حدود ۱۱ كيلوگرم عضله‌ي خام ساخته بودم و سال دوم حدود ۵-۶ كيلوگرم و سال بعد از آن فقط ۲-۳ كيلوگرم.

اين حدود ۱۹-۲۰ كيلوگرم عضله‌ي بدون چربي است كه بدون هيچ نوع داروي هورموني يا مكملي و با وجود ژنتيك لاغر مردني‌اي كه داشتم، به دست آورده‌ام.

ببينيد، من قصد ندارم كه با ذكر اين نكته كه يك كيلوگرم عضله در هر ماه بهترين نتيجه‌اي است كه مي‌توانيد به آن اميد داشته باشيد، نااميد و بي‌انگيزه‌تان كنم. بلكه من واقعا قصد انگيزه دادن به شما را دارم.

چگونه؟ به اين صورت: من قصد دارم ذهنيت شما را از پيش‌فرض «هيكلي شدن در عرض ۶ هفته» به حالت «چگونه مي‌توانم اندامي را كه هميشه آرزويش را داشتم در عرض يك سال و يك بار براي هميشه، به دست آورم؟» تغيير دهم.

اگر فكر كنيد كه مي‌توانيد در هر ماه، ۵، ۱۰ يا ۱۵ كيلوگرم عضله بسازيد، قول مي‌دهم كه نهايتا خشمگين و نااميد مي‌شويد و هدف‌تان را رها مي‌كنيد. عضله‌سازيِ طبيعي و بدون دارو خيلي طول مي‌كشد، خيلي زياد! ولي خبر خوب اين است كه اين نوع عضلات بسيار پايدارتر و بادوام‌تر هم هستند.

اما اگر فقط همان ابتداي كار پايدار و ثابت‌قدم باشيد، مي‌توانيد به هر قيمتي كه شده، سه بار در هفته به باشگاه برويد و وزنه بزنيد و هفته‌ها و ماه‌ها اين كار را ادامه دهيد. اين تنها راهي است كه مي‌توانيد به آن يك كيلوگرم عضله در ماه دست پيدا كنيد كه در نهايت پس از يك سال ۱۲ كيلوگرم عضله خواهيد داشت. با توجه به تجربياتم، به شما تضمين مي‌دهم كه اگر ۱۲ كيلوگرم عضله در يك سال اضافه كنيد، توجه ديگران جلب خواهد شد و درباره‌تان كنجكاو خواهند شد. اما در ابتدا بايد به بلند‌مدت فكر كنيد و ثابت‌قدم باشيد. به هر نحوي كه شده و بدون بهانه آوردن، سه بار در هفته وزنه بزنيد.

وقت‌تان را براي تجربه‌ي كارهاي تجربه شده هدر ندهيد! من مدت زيادي است كه متوجه اين موضوع شده‌ام كه افرادي كه بيشترين عضلات را مي‌سازند، وقت و انرژي‌شان را صرف وزنه زدن مي‌كنند، نه نقشه كشيدن و برنامه ريختن براي آن. همچين آدمي نباشيد! بگذاريد رك‌وراست بگويم، اگر مي‌دانستيد كه قرار است چه كاري انجام دهيد، در اينترنت دنبال اطلاعاتي براي عضله‌سازي نمي‌گشتيد.

به جاي اينكه سعي كنيد تجربيات ديگران را دوباره تجربه كنيد، با يكي از برنامه‌هايي كه كارايي‌اش اثبات شده است، شروع كنيد. برنامه‌اي كه شامل ۸ نكته‌ي مهمي را كه تا اينجا براي‌تان گفتم، دربربگيرد.

من يك نمونه از اين برنامه‌ها را سراغ دارم! نام آن استرانگ‌ليفت ۵×۵ (Stronglifts 5×۵) است و ساده‌ترين و قدرتمندترين برنامه براي عضله‌سازي و همزمان سوزاندن چربي‌ها، بدون مصرف داروهاي هورموني است و با آن تنها سه بار در هفته بايد ورزش كنيد.

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com


اگر چند آرزو يا هدف داريد، به كدام بايد برسيد؟

۵ بازديد


ما آدم‌ها هيچوقت راضي نمي‌شويم كه فقط «يك كار» را انجام بدهيم. دوست داريم همه‌ي كارها را با هم انجام بدهيم. يعني دلمان مي‌خواهد همزمان بدن را آرنولدي كنيم و زبان كاتالونيايي ياد بگيريم و در همين حال هم دل‌مان بدجوري هوس پيتزا كرده است. تمايلات كُنتور ندارند؛ از كار تيمي هم چيزي بلد نيستند؛ هر كدام به صورت جداگانه تلاشش را مي‌كند تا ما را به آن سمتي كه خودش دوست دارد، هدايت كند… و اينطور مي‌شود كه توپ به هيچ سمتي نمي‌‌رود. در واقع بيشتر از اينكه عوامل داخلي كنترلش كنند، وزش باد جهت حركتش را تعيين مي‌كند.

اين چيزي كه گفتم مدل زندگي بيشتر آدم‌هاست. انگار ۲۴ ساعته داخل مغزمان، عربده‌كشي و كتك‌كاري به راه است. در زد و خوردي ناتمام، ايده‌ها و تمايلات همديگر را مورد عنايت قرار مي‌دهند تا ببينند زور كدامشان براي هدايت مغز ما بيشتر است. ما هم كه حريفشان نمي‌شويم… خدا را چه ديديد، شايد هم شديم! پايه‌ هستيد شاخشان را بشكنيم؟

نفرين ايده‌‌ي خفن

تصور كنيد الان ۲۰ سال پيش است و شما هم يد بيضا و نبوغ گودزيلايي داريد و ايده‌ي استارت زدن گوگل، آمازون و فيسبوك به ذهن‌تان خطور كرده است. سه تا از بهترين ايده‌هاي كسب‌وكار قرن در مُخ شما آماده‌ي بارگيري هستند و اگر هر كدامشان را كليد بزنيد به چنان ثروتي دست خواهيد يافت كه به ازايش در كل جهان، پولِ چاپ شده وجود ندارد. اما اگر تصميم بگيريد كه هر سه را با هم راه بيندازيد به هيچ جا نخواهيد رسيد.

داشتن ايده‌هاي خفن كافي نيست. چيزي كه زياد است ايده‌ي خوفناك است. مشكل اينجاست كه تجمع بيش از حد اين ايده‌ها، مانع كسب است. به همين دليل است كه اگر هيئتي از آدم‌هاي باهوش را جمع كنيم و همه‌شان را در كالبد يك نفر بتپانيم، آن فرد را بايد آدمي احمق ناميد. رهبري كردن چنين بلبشويي ممكن نيست. مثل دعواي راننده تاكسي‌هاست كه چند نفرشان دورتان حلقه بزنند و هر يك شما را به سمت تاكسي خود بكشاند: ابتدايي‌ترين قانون فيزيك مي‌گويد كه هيچ تكاني نخواهيد خورد چون راننده‌ها نيروي همديگر را خنثي مي‌كنند و فقط يقه‌ي لباس‌تان پاره مي‌شود.

پس نوابغ چطور به چيزهاي غيرممكن دست مي‌يابند؟

بياييد براي خودتان هدف ديوانه‌وار و بلندپروازانه‌اي متصور شويد. مثلا هدف اين باشد كه روي مريخ فرود بياييد، كتابي بنويسيد كه جايزه‌ي ادبي پوليتزر را بگيرد، تركيب رنگ سوپرماشين بعدي فِراري را بسازيد، يا سيخ كباب مدرني بسازيد كه وسط كباب كوبيده را هم مغز پخت كند!

اگر واقعا مجبور به انجام اين كار بوديد – يعني زندگي خود و هر كسي كه برايتان مهم است، به آن بستگي داشت – چطور اين كار را مي‏‌كرديد؟ چطور مي‌توانستيد به اين هدف برسيد؟

يك جواب بيشتر ندارد. تمام كارهاي ديگر را كنار مي‌گذاريد و فقط مي‏‌چسبيد به همين كار. يك زنبور عظيم‌ٰالجثه در توپ قلقلي‌تان به وجود خواهد آمد كه با نهايت سرعت به سمت آن هدف پرواز خواهد كرد.

احتمالا بهترين ترفندي كه براي رسيدن به موفقيت وجود دارد، اين است كه تمام توجه و تمركزتان را بر روي يك هدف بگذاريد. الگويي كه از اديسون تا انيشتين، در همه‌ي انسان‌هاي موفق مي‌توان يافت. اگر بتوانيد به صورت مداوم، فقط روي يك هدف متمركز شويد، از نظر تئوري، به بالاترين حد ممكن براي تحقق آن هدف خواهيد رسيد.

اغلب آدم‌ها به خاطر پتانسيل‌شان نيست كه شكست مي‌خورند. به اين خاطر شكست مي‌خورند كه پتانسيل‌شان صرف توجه به جهت‌هاي بيشماري شده و هدر مي‌رود.

چگونه حريف خودمان بشويم؟

آدميزاد هميشه دنبال چيزي مي‌رود كه ندارد. اما اگر تعداد چيزهايي كه نداريم زياد باشد و بخواهيم يكجا به دنبال همه‌اش برويم، حتما شكست خواهيم خورد. در واقع، اگر مي‌خواهيد به سوي شكست ميانبر بزنيد، از همين حربه استفاده كنيد. اما اگر دنبال اين هستيد كه هر چه سريع‌تر به موفقيت برسيد تمام انرژي‌تان را جمع كنيد و فقط در يك مسير راه برويد.

۱. هدف را بالا بگيريد

اگر اهدافتان چُس‌مثقالي باشند، خيلي سريع اهداف ديگر جايشان را مي‌گيرند. شايد بگوييد زدن هدف بالاتر سخت‌تر و نشدني‌تر است اما اگر هدف‌تان كوچك باشد، زير دست و پا گُم مي‌شود.

۲. منوي سه‌گانه درست كنيد

اجزاي مختلف زندگي‌تان را به ۳ قسمت تقسيم كنيد – مثلا مسائل كاري، خانه و تعطيلات. براي هر كدامشان فقط يك جهت (هدف) در زمان واحد تعريف كنيد. مثلا تا فلان تاريخ آن پروژه را تمام كنم، تا فلان تاريخ انباري خانه را تميز كنم و براي فلان تعطيلي بليت قطار بخرم. اگر مجبور شديد كه براي هر كدامشان بيشتر از يك جهت در آن واحد اختصاص بدهيد، حداقل در جريان باشيد كه جهت اضافه شده، به اندازه‌ي يك چهارم، شانس موفقيت بقيه را كم مي‌كند.

۳. بگذاريدش كنار

هر چيزي كه در بالاي هرم اولويت‌هايتان نيست را مي‌توان به تايم ديگري منتقل كرد. مارك زاكربرگ هم اول فيسبوك را درست كرد، بعد رفت زبان چيني ياد گرفت. اهداف‌ عين همديگر مي‌مانند، اين شماييد كه به صورت لحظه‌اي احساسي متفاوت نسبت به آنها پيدا كنيد.

۴. پينوكيو نشويد

پينوكيو را بردند شهر بازي و خرش كردند. شما كه داستان پينوكيو را ديده‌ايد مواظب باشيد گول خودتان را نخوريد. بعضي چيزها هستند كه به شما احساس آرامش و راحتي مي‌‏دهند و دائم هم جلوي چشمتان هستند. اين جور چيزها برايتان كشنده‌اند. مثلا اگر وسط كاري هستيد كه شما را به هدفتان مي‌رساند، اگر پلي‌استيشن بهتان چشمك زد، گولش را نخوريد. يادتان باشد كه هر جهتِ اضافه شده، به اندازه‌ي يك چهارم، شانس موفقيت بقيه را كم مي‌كند.

۵. زنبورهايتان را در يك خط پرواز دهيد

شايد قادر نباشيد در آن واحد گوگل را خلق كنيد، سرطان را درمان كنيد و روي سياره‌ي مريخ فرود بياييد و سيخ كبابي بسازيد كه بتواند كباب كوبيده را مغزپخت كند و در عين حال از فرو افتادن آن در زغال جلوگيري كند. اما مي‌توانيد به صورت همزمان مديركل و ورزشكار موفقي باشيد. موفقيت و آمادگي جسماني مكمل يكديگرند: آدمي كه بدن ورزيده‌اي داشته باشد مي‌تواند رهبر بهتري هم باشد. اين دو تا را مثل دو زنبور در نظر بگيريد كه در يك جهت بال مي‌زنند و به هم كه برسند قوي‌تر مي‌شوند.

از ميان آدميان، فقط تعداد كمي بودند كه اسمشان در تاريخ جاودانه شده و دنيا را تغيير دادند. اين مشاهير، مثل گرگ وسط گله نيفتادند تا هر چه دم دستشان بود را بدرند، بلكه هدفشان را بالا گرفتند، زنبورهايشان را در يك خط كردند و به باقي فرصت‌هايي كه زندگي جلوي‌شان گذاشته بود نه گفتند. اگر مي‌خواهيد قدرت دنبال كردن رؤياي‌تان را داشته باشيد، بايد فقط يك مسير را انتخاب كنيد و به ساير مسيرها بگوييد نه.

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com


چطور يك مقاله علمي بنويسيم؟

۵ بازديد

هدف از هر مقاله روي ساختار آن تاثير مي‌گذارد. در واقع هدف مقاله تعيين مي‌كند كه چه اطلاعاتي بايد به خواننده داده شود و اين اطلاعات بايد با چه ترتيبي در اختيار او قرار بگيرند تا بهترين درك از مطلب را به اون بدهند. ساختار هر مقاله‌ي علمي، بر اساس فرضيه‌ي ابتدايي نويسنده شكل مي‌گيرد. اگرچه اصولي براي ايجاد يك مقاله‌ي كلاسيكِ مشخص وجود دارد (مانند تحليل مقايسه‌اي)، اما نمي‌توان براي همه‌ي مقالات يك نسخه‌ي مشابه پيچيد.

قسمت‌هاي مختلف مقاله

هر مقاله داراي اطلاعات مختلفي است، كه در بخش‌هاي مشخصي قرار مي‌گيرند. حتي مقالاتِ كوتاه نيز بخش‌هاي متنوعي دارند: معرفي بحث يا همان مقدمه، تحليل داده‌ها، نظريه‌ي انتقادي و نتيجه‌گيري. جايگاه قرارگيري مقدمه و نتيجه‌گيري بر خلاف ديگر بخش‌هاي مقاله همواره ثابت است. براي مثال، نظريه‌ي انتقادي ممكن است در يك پاراگراف و به عنوان يك بخش مجزا ارائه و توضيح داده شود. اين بخش ممكن است در ابتداي مقاله يا قبل از بخش نتيجه‌گيري نوشته شود. پيشينه‌ي تحقيق (بافت تاريخي يا اطلاعات زندگي‌نامه‌اي، خلاصه‌اي از تئوري‌هاي مرتبط يا انتقادي، تعريف واژگان كليدي) اغلب در ابتداي مقاله بين بخش مقدمه و اولين بخش تحليلي نوشته مي‌شود، اما گاهي نيز در جايي آورده مي‌شود كه معمولا ارتباط بيشتري با آن بخش دارد.

فكر كردن در مورد بخش‌هاي مختلف مقاله در جهت پاسخ‌گويي به سوالاتي است كه در هنگام مطالعه به ذهن خواننده خطور مي‌كند (معمولا در حين خواندن هر مقاله‌اي، سوالاتي در ذهن مخاطب ايجاد مي‌شود. اگر مخاطب با خواندن مقاله هيچ سوالي به ذهنش نرسد، يعني مقاله بسيار ساده و پيشِ‌پا افتاده بوده است و در واقع اطلاعات ارائه شده در آن به‌قدري بديهي بوده كه هيچ جرقه‌اي را در ذهن مخاطب روشن نكرده است).

چه چيزي؟

اولين سوالي كه در ذهن خواننده ايجاد مي‌شود اين است: چه چيزي؟

چه شواهدي وجود دارد كه نشان مي‌دهد نمونه‌هاي توصيف‌شده در مقاله‌ي شما يك واقعيت عيني است؟ براي پاسخ به اين سوال، شما بايد با بررسي مدارك و شواهد، ادعا يا فرضيه‌ي مطرح شده در مقاله را اثبات نماييد. بخشِ پاسخ به «چه چيزي» يا «اثبات و ارائه‌ي شواهد» اغلب در ابتداي مقاله درست بعد از بخش مقدمه مي‌آيد. نقطه شروع نگارش هر مقاله، درست زماني است كه گزارشي از مشاهدات خود ارائه مي‌كنيد. توجه داشته باشيد: اين بخش نبايد بيش از يك سومِ كل مقاله را شامل شود. عدم رعايت اين نكته باعث مي‌شود، مقاله‌ي شما انسجام كافي را نداشته باشد و خيلي كوتاه و يا خيلي توصيفي به نظر برسد.

چگونه؟

خواننده يك مقاله‌ي علمي دوست دارد بداند آيا استدلال‌هاي مطرح شده در اين مقاله در همه‌ي موارد صدق مي‌كند؟ سوالي كه معمولا خواننده براي رسيدن به اين پاسخ از خود مي‌كند، اين است: چگونه؟ چگونه در اين مقاله نظريه‌ي انتقادي به چالش كشيده مي‌شود؟ چگونه معرفي گزينه‌هاي ابتدايي، روش جديد در جستجوي مدارك و شواهد، و منابع ديگر- بر فرضيه‌ي مطرح شده‌ي شما تاثير مي‌گذارد؟ در حالت معمولي، يك مقاله، حداقل شامل يك بخش براي پاسخ به اين سوالات است (با توجه به اينكه در اين بخش سعي مي‌شود، به سوالات پيچيده‌ي خواننده پاسخ داده شود، مي‌توانيم آن را بخش يافته‌ها بناميم. اين بخش معمولا بعد از بخش «چه چيزي» مي‌آيد، اما توجه داشته باشيد، ممكن است بسته به طول هر مقاله، بحث گسترش يابد و نظريه‌ي انتقادي نيز ممكن است در جاي ديگري از مقاله ذكر گردد.

چرا؟

خواننده‌ي مقاله دوست دارد در مورد چرايي مطرح شدن اين پرسش از سوي شما اطلاعاتي داشته باشد و اصولاً چرا بايد اين موضوع براي افراد ديگر نيز مهم باشد؟ اين سوال معاني ضمني بيشتري از فرضيه‌ي مطرح شده را در اختيار مخاطب قرار مي‌دهد و به خواننده اين امكان را مي‌دهد تا به درك درستي از مطلب برسد. در پاسخ به پرسش «چرا»، موضوعاتي تشريح مي‌شود كه براي شما اهميت بيشتري دارد. اگرچه بهتر است، در مقدمه‌ي مقاله به اين بحث اشاره كنيد، اما پاسخ كامل آن در اين بخش كه تقريبا بخش نهايي مقاله نيز هست، داده مي‌شود. به خاطر داشته باشيد، اگر به اين پرسش پاسخ مستدل و كاملي داده نشود، مقاله از نظر خواننده نه تنها كامل نيست، بلكه بي‌معني است و مطمئنا جذابيتي براي افراد ديگر نخواهد داشت.

اصول مقاله‌نويسي

طراحي و نگارش يك مقاله به صورت اصولي و منطقي، به معني بررسي فرضيه و پيش‌بيني جوانب مورد نياز خواننده است. در واقع نگارنده‌ي يك مقاله‌ي ‌علمي تلاش مي‌كند تا با توضيح و تشريح بيشتر مباحث، خواننده را به درك درستي از موضوع برساند. ساده‌ترين راه نگارش يك مقاله‌، داشتن يك طرح جامع است. داشتن يك طرح اوليه از موضوع، اين فرصت را به شما مي‌دهد تا بدانيد مخاطب كجا به پيشينه‌ي تحقيق، نظريه‌ي انتقادي، تجزيه و تحليل منبع اصلي و يا منبع ثانويه نياز دارد. نقش كاربردي مقاله در بخش‌هاي هر مقاله نمود بيشتري دارد و استدلال‌هاي مهمي را كه براي شكل‌دهي ساختار يك مقاله‌‌ي علمي به آن نياز داريد، در دسترس شما قرار مي‌دهد. ساختار هر مقاله معمولا به اين صورت است:

  • فرضيه‌ي خود را در يك يا دو جمله بيان كنيد، سپس در يك جمله توضيح دهيد كه چرا اين ادعا را مطرح كرده‌ايد. به عبارت ديگر، چيزي را بيان كنيد كه مي‌خواهيد خواننده با خواندن مقاله آن را ياد بگيرد. در اين بخش پاسخ خود به پرسش «چرا» را تشريح مي‌كنيد؛ پاسخي كه در نتيجه‌گيري مقاله نمود مي‌يابد.
  • جمله‌ي بعدي را اينگونه آغاز كنيد: «براي اثبات فرضيه، اولين چيزي كه خواننده بايد بداند اين است كه…» سپس در مورد چرايي اهميت آن براي مخاطب صحبت كنيد و يك يا دو مورد از دلايلي را كه فكر مي‌كنيد براي خواننده مهم است، بيان كنيد. اين اولين گام در پاسخ به پرسش «چه چيزي» است. گاهي احساس مي‌كنيد، كه اولين چيز مهمي كه لازم است خواننده در مورد آن اطلاع داشته باشد، پيشينه‌ي تحقيق است.
  • جمله‌هاي بعدي را اين گونه شروع كنيد: «مورد بعدي كه لازم است خواننده در مورد آن اطلاع كافي داشته باشد اين است…». دوباره در مورد چرايي انتخاب آن صحبت كنيد و شواهد كافي را ذكر كنيد. اين روند را تا طراحي و شكل‌گيري ساختار اصلي مقاله ادامه دهيد.
  • بدون شك طرح شما بايد بتواند به سوالات كليدي مقاله در خصوص چيستي، چگونگي و چرايي مقاله پاسخ‌هاي مستدلي ارائه دهد. البته نبايد فراموش كرد كه اين موضوع در همه‌ي مقالات ثابت نيست. ساختار هر مقاله انعطاف‌پذيري لازم را دارد و شامل ايده‌ها و ديدگاه‌هاي نويسنده‌ي مقاله است.
مشكلاتي كه در نگارش يك مقاله وجود دارد

ساختار مشترك در همه مقالات دانشگاهي، بخش توصيفي مقاله است. نگارش اين نوع مقالات بيشتر متاثر از منابع اصلي آن است و نگارنده انرژي كمتري براي خلق يك ساختار جديد صرف مي‌كند. چنين مقالاتي بيشتر شامل يك فرضيه‌ي توصيفي هستند تا استدلالي. معمولا در آغاز هر پاراگراف از كلماتي كه نشان‌دهنده‌ي توالي زماني (اول، بعدي، بعد از) است و يا كلمات ربط (همچنين، اگرچه، به علاوه) استفاده مي‌شود كه بايد در نحوه‌ي به‌كارگيري آنها دقت زيادي به خرج داد. البته بايد توجه داشت، استفاده از اين كلمات موجب انسجام مقاله است.

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com


با اين راهكارها بدون آنكه ريالي خرج كنيد، نهايت لذت را از زندگي ببريد!

۳ بازديد

۱ـ گاهي به تماشاي غروب آفتاب بنشينيم.
۲ـ سعي كنيم بيشتر بخنديم.
۳ـ بيشتر شكر كنيم و كمتر گله كنيم.
۴ـ با تلفن كردن به يك دوست قديمي، او را غافلگير كنيم.
۵ـ گاهي هديه‌هايي كه گرفته‌ايم را بيرون بياوريم و تماشا كنيم.
۶ـ بيشتر دعا كنيم.
۷ـ در داخل آسانسور و راه پله و... با آدم‌ها صحبت كنيم.
۸ـ هر از گاهي نفس عميق بكشيم.
۹ـ لذت عطسه كردن را حس كنيم.
۱۰ـ قدر اين‌كه پايمان نشكسته است را بدانيم.
۱۱ـ زير دوش آواز بخوانيم.
۱۲ـ سعي كنيم با حداقل يك ويژگي منحصر به فرد، با بقيه فرق داشته باشيم.
۱۳ـ گاهي به دنياي بالاي سرمان خيره شويم.
۱۴ـ با حيوانات و ساير جانداران مهربان باشيم.
۱۵ـ براي انجام كارهايي كه ماه‌ها مانده و انجام نشده در آخر همين هفته برنامه‌ريزي كنيم!
 ۱۶ـ از تفكر دربارۀ تناقضات لذت ببريم.
۱۷ـ براي كار‌هايمان برنامه‌ريزي كنيم و آن را طبق برنامه انجام دهيم.
۱۸ـ مجموعه‌اي از يك چيز (تمبر، برگ، سنگ، كتاب و...) براي خودمان جمع‌آوري كنيم.
۱۹ـ در يك روز برفي با خانواده آدم‌برفي بسازيم.
۲۰ـ گاهي در حوض يا استخر شنا كنيم.
۲۱ـ گاهي از درخت بالا برويم.
۲۲ـ احساس خود را دربارۀ زيبايي‌ها به ديگران بگوييم. 
۲۳ـ گاهي كمي پابرهنه راه برويم!
۲۴ـ بدون آن‌كه مقصد خاصي داشته باشيم پياده‌روي كنيم.
۲۵ـ وقتي كارمان را خوب انجام داديم، مثلا امتحاناتمان تمام شد، براي خودمان يك بستني بخريم و با لذت بخوريم.
۲۶ـ در جلوي آينه بايستيم و خودمان را تماشا كنيم.
۲۷ـ سعي كنيم فقط نشنويم، بلكه به‌طور فعال گوش كنيم.
۲۸ـ رنگ‌ها را بشناسيم و از آنها لذت ببريم.
۲۹ـ وقتي از خواب بيدار مي‌شويم، زنده بودن را حس كنيم.
۳۰ـ زير باران راه برويم.
۳۱ـ كمتر حرف بزنيم و بيشتر گوش كنيم.
۳۲ـ قبل از آن‌كه مجبور به رژيم گرفتن بشويم، ورزش كنيم و مراقب تغذيۀ خود باشيم.
۳۳ـ چند بازي و سرگرمي مانند شطرنج و... را ياد بگيريم.
۳۴ـ گاهي كنار رودخانه بنشينيم و در سكوت به صداي آب گوش كنيم.
۳۵ـ هرگز شوخ‌طبعي خود را از دست ندهيم.
۳۶ـ احترام به اطرافيان را هرگز فراموش نكنيم.
۳۷ـ به دنياي شعر و ادبيات نزديك‌تر شويم.
۳۸ـ گاهي از ديدن يك فيلم در كنار همۀ اعضاي خانواده لذت ببريم.
۳۹ـ تماشاي گل و گياه را به چشمان خود هديه كنيم.
۴۰ـ از هر آن‌چه كه داريم خود و ديگران استفاده كنيم؛ ممكن است فردا دير باشد.

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com


۱۳ عادت بدي كه بهره‌وري را پايين مي‌آورد

۲ بازديد

۱۳ عادت بدي كه بهره‌وري را پايين مي‌آورد

۱. وب‌گردي‌هاي ناگهاني

از آنجا كه بسياري از ما در محيط كار به اينترنت دسترسي داريم جست‌وجو براي يافتن پاسخ سوالي كه ناگهان به ذهن‌مان رسيده كار آساني است.

به همين خاطر سورش راتينام (Suresh Rathinam)، كاربر وبسايت Quora، پيشنهاد مي‌دهد كه اين افكار و سوالات را در يك دفترچه يادداشت كنيد. با اين كار وقتي مشغول انجام كاري نيستيد، مي‌توانيد به سراغ دفترچه برويد و به دنبال پاسخ سوالات‌تان بگرديد.

۲. انجام چند كار همزمان

در حالي كه بسياري فكر مي‌كنند كه مي‌توانند دو كار را به صورت همزمان انجام بدهند، تحقيقات علمي نشان داده است كه تنها ۲ درصد از افراد قادرند چند‌ كار را با هم و به خوبي انجام بدهند.

براي بقيه‌ي ما، چندكارگي عادت بدي است كه در درازمدت ميزان دقت‌ و كارايي‌مان را كاهش مي‌دهد.

۳. چك كردن پياپي ايميل

دسترسي دائم به اينترنت مي‌تواند منجر به چك كردن پياپي ايميل در طول روز شود. متاسفانه، با هر بار چك كردن ايميل، شما ممكن است تا ۲۵ دقيقه از وقت كاري خود را از دست بدهيد و بدتر اينكه ايميل چك كردن به اين شيوه، باعث كند‌ذهني‌تان مي‌شود.

ران فريدمن (Ron Friedman)، مشاور استراتژي، توصيه مي‌كند براي اينكه ۳۰ دقيقه فعاليت عميق كاري داشته باشيد از ايميل‌تان خارج شويد و تلفن همراه خود را خاموش كنيد.

۴. مجوزدهي اخلاقي

يكي از دشوارترين موانع براي ايجاد يك عادت جديد، چه اين عادت يك رژيم جديد باشد، چه يك برنامه‌ي ورزشي يا كاري، اين است كه معمولا تمايل داريم به خاطر مدتي وفادار ماندن به يك روال كاري خودمان را با دادنِ پاداش فريب بدهيم.

اين ايده را كه به خاطر يك هفته صرفه‌جويي، ولخرجي و پول‌مان را صرف غذاهاي گران‌قيمت كنيم «مجوزدهي اخلاقي» مي‌گويند، و اين امر موجب مي‌شود كه برنامه‌ي بسياري از افراد براي خود‌اصلاحي خراب بشود.

به جاي اين عادت بد، سعي كنيد هدف‌تان را به بخشي از هويت خود تبديل كنيد، طوري كه خودتان را فردي بدانيد كه با قاعده‌ پول پس‌انداز يا ورزش مي‌كند، و نه فردي كه براي رسيدن به عادتي جديد، خلاف ميل خود عمل مي‌كند.

۵. موكول كردن مهم‌ترين كارها به ساعات پاياني روز

افراد معمولا روز خود را با انجام وظايف ساده شروع مي‌كنند تا اصطلاحا موتورشان راه بيفتد و سخت‌ترين كارها را براي ساعات پاياني مي‌گذارند. اين شيوه به شدت غلط است و غالبا باعث مي‌شود كارهاي مهم اصلا انجام نشوند.

بر اساس يافته‌ي محققان، انسان‌ها داراي نيروي اراده‌ي محدودي هستند كه در طي روز كاهش مي‌يابد. به همين علت، بهترين كار اين است كه سخت‌ترين و مهم‌ترين وظايف را در ساعات اوليه‌ي روز انجام بدهيد.

۶. برگزاري جلسات متعدد

هيچ‌چيز مثل يك جلسه غيرضروري نمي‌تواند جريان بهره‌وري را دچار اختلال كند. با وجود ابزارهايي مانند ايميل، مسنجرها و چت ويدئويي، بهتر است جلسات حضوري را تنها براي معارفه‌ها و بحث‌هاي جدي برگزار كرد.

بابي هريس (Bobby Harris)، بنيانگذار شركت بلوگرِيس لاجيستيكس (BlueGrace Logistics)، توصيه مي‌كند كه افراد جلسه‌ي حضوري را نپذيرند مگر اينكه فردِ درخواست‌كننده يك دستور جلسه‌ي روشن ارائه كرده باشد و دقيقا بيان كند كه براي بررسي آن چقدر زمان لازم خواهد بود. هريس تحت چنين شرايطي توصيه مي‌كند كه نصف زمان درخواست شده را به برگزاركننده‌ي جلسه پيشنهاد بدهيد.

۷. نشستن در تمام روز

نيلوفر مرچنت (Nilofer Merchant)، مشاور كسب‌وكار و نويسنده‌ي كتاب «راهكار جديد: راهكارهاي خلق كسب‌و‌كار از طريق استراتژي مشاركتي»، با حاضرين جلسات TED چيزي را به اشتراك گذاشت كه با استفاده از آن به بسياري از شركت‌ها كمك كرده است تا ايده‌هاي موفقي را شكل بدهند: جلسات قدم‌زني.

او توصيه مي‌كند كه از خيرِ جلسات در اتاق كنفرانس با قهوه‌ي داغ بگذريد و به صحبت كردن و قدم‌زني براي ۲۰ تا ۳۰ مايل (۳۰ تا ۵۰ كيلومتر) در هفته روي بياوريد.

او مي‌گويد «از اينكه هواي تازه، ايده‌ي تازه به ذهن‌تان مي‌آورد شگفت‌زده خواهيد شد و با اين كار براي زندگي خود مجموعه‌اي از ايده‌هاي نو به ارمغان خواهيد آورد.»

۸. به تعويق انداختن زنگ بيدارباش ساعت

شايد فكر كنيد كه زدن دكمه‌ي اسنوز (تعويق چنددقيقه‌اي آلارم گوشي)، يك مقدار فرصت استراحت بيشتري را براي شروع روز به شما مي‌دهد اما در واقع مضرات آن از فوايدش بيشتر است.

وقتي با اولين زنگ بيدار مي‌شويد، سيستم ترشح‌كننده‌ي داخلي بدن شروع به آزاد كردن هورمون‌هاي هوشياري مي‌كند تا شما را براي روز آماده كند، اما با دوباره ادامه دادن به خواب، سرعت اين فرآيند را كند مي‌كنيد. به علاوه ۹ يا ۱۰ دقيقه خوابِ بيشتر، به هيچ وجه براي بازيابي نيرويي كه با خواب عميق تامين مي‌شود كافي نيست.

اين به آن معني نيست كه بايد خواب خود را كم كنيد. طبق صحبت‌هاي آريانا هافينگتون (Arianna Huffington) در سخنراني‌اش در جلسه‌ي TED، خواب خوب شبانه قدرت اين را دارد كه ميزان بهره‌وري، شادماني و اتخاذ تصميم‌هاي هوشمندانه‌تر را افزايش دهد و قفل ايده‌هاي بزرگ‌تر را برايتان باز كند. راهكارِ داشتن خواب كافي، برنامه‌ريزي براي ترك فعاليت و به خواب رفتن در يك زمان مناسب است.

۹. اولويت‌بندي نكردن

بعضي‌ها فكر مي‌كنند داشتن اهداف فراوان، بهترين روش براي تضمين موفقيت است؛ اگر يك ايده به نتيجه نرسيد، حداقل تعداد زيادي ايده‌ي ديگر وجود دارد. متاسفانه، اين نوع از ترديد و ناپايداري به شدت ناكارآمد است.

وارِن بافِت يك راه‌حل مطمئن براي اين مشكل دارد. او وقتي كه ديد خلبان شخصي‌اش به اهداف زندگي خود نرسيده است، از او خواست تا فهرستي از ۲۵ كاري كه مي‌خواهد پيش از مرگ انجام بدهد تهيه كند. بافِت توصيه كرد خلبان به جاي برداشتن گام‌هاي كوچك در جهت برآوردن هر يك از كارها، ۵ تا از مهم‌ترين كارهاي فهرست را انتخاب و از بقيه‌ي آنها صرف نظر كند.

۱۰. افراط در برنامه‌ريزي

بسياري از انسان‌هاي بلندهمت و بابرنامه سعي مي‌كنند با برنامه‌ريزي دقيق براي تمام ساعات روز، سطح بهره‌وري‌شان را به حداكثر برسانند. اما متاسفانه، همه چيز هميشه طبق برنامه پيش نمي‌رود و مواردي مانندِ بيماري فرزند يا يك كار غيرمنتظره مي‌تواند تمام برنامه‌ي يك روز را مختل كند.

بايد سعي كنيد تنها براي چهار يا پنج ساعت از روزِ كاري خود برنامه‌ريزي كنيد، به اين ترتيب قادر خواهيد بود تا نسبت به اتفاقات دور از انتظار، انعطاف بيشتري داشته باشيد.

۱۱. تفريط در برنامه‌ريزي

هميشه بايد در نظر داشته باشيد كه پيش از تلاش براي دستيابي به اهداف درازمدت بايد به طرح استراتژي بپردازيد. تلاش براي به پايان رساندن پروژه‌اي كه از ميانه‌ي راه درگير آن مي‌شويد، ممكن است نااميدي شديدي به همراه بياورد و زمان بسيار زيادي را تلف كند.

رابرت پُزن (Robert Pozen)، سخنران دانشگاه هاروارد، پيشنهاد مي‌كند كه ابتدا تعيين كنيد كه از نتيجه‌ي نهايي چه مي‌خواهيد، سپس براي خود مجموعه‌ گام‌هاي رسيدن به نتيجه را ترسيم كنيد. هنگامي كه در ميانه‌ي راه قرار داريد، مي‌توانيد كار خود را بررسي كنيد تا مطمئن شويد كه در مسير درست قرار گرفته‌ايد.

۱۲. با گوشي به تخت‌خواب رفتن

صفحات LED گوشي‌هاي هوشمند، تبلت‌ها و لپ‌تاپ‌ها چيزي به نام «نور آبي» از خود ساطع مي‌كنند؛ تحقيقات نشان داده است كه اين نور مي‌تواند به بينايي صدمه بزند و توليد ملاتونين، هورمون تنظيم‌كننده‌ي چرخه خواب، را متوقف كند.

همچنين تحقيقات نشان داده‌اند كه افرادي كه سطح ملاتونين پاييني دارند بيشتر در معرض ابتلا به افسردگي هستند.

۱۳. كمال‌گرايي

دكتر آلن دو بوتون (Alain de Botton)، فيلسوف و نويسنده‌ي بريتانيايي، در وبسايت خود مي‌گويد علت اصلي پشت گوش انداختن كارها بيش از اينكه تنبلي باشد، عمدتا ترس از خوب انجام ندادن كارها است.

آلن مي‌گويد: «ما تنها زماني شروع به انجام كار مي‌كنيم كه ترس از انجام ندادن هيچ كاري بر ترسِ خوب انجام ندادنِ آن غلبه كند… و اين موضوع ممكن است زمان ببرد.»

تنها راه غلبه بر تعويق كارها، دوري از كمال‌گرايي و خرده نگرفتن از جزئيات هنگام پيش بردن كار است. تظاهر به اينكه اين كار اهميتي ندارد و اصلا مشكلي ندارد كه كار خراب شود، مي‌تواند به شما كمك كند كه زودتر دست به كار بشويد.

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com