۱۰ سؤال سخت مصاحبه‌هاي شغلي و جواب‌هاي دندان‌شكن به آنها

۷ بازديد


اگرچه اين سوال‌ها باعث مي‌شوند كارفرماها نيروي بد جذب نكنند، اما براي متقاضيانِ شغل چالش سختي به شمار مي‌روند، چون متقاضي شغل نه تنها بايد به معرفي توانايي‌هاي كاري خود بپردازد، بلكه بايد خيلي سريع مسائل را پردازش كرده و وقار خود را نيز زير فشار مصاحبه از دست ندهد. هر چند كه ممكن است اين چالش هراس‌آور به نظر برسد، اما متقاضيان با كمي تمرين مي‌توانند مصاحبه كردن را به نقطه قوت خود تبديل كرده و سرشان را بين سرهاي ديگر بالاتر بگيرند.

يكي از مشكلاتي كه آدم‌هاي باهوش دارند اين است كه فكر مي‌كنند نياز به گرم كردن ندارند و هر جايي گير كردند ذكاوتشان به دادشان مي‌رسد. اما واقعيت اينجاست كه هيچ چيزي حريف تمرين و آماده‌سازي نمي‌شود. اگر بنشينيد جلوي آينه يا جلوي وب‌كم و علنا نوع جواب دادن‌تان را تمرين كنيد، آنگاه موقع مصاحبه‌ي اصلي هم چكه چكه عرق از شقيقه‌تان به پايين سُر نخواهد خورد. روي نحوه‌ي بيان و ژست‌هاي خود كار كنيد تا جلوي مصاحبه‌كننده دست و پايتان را گم نكنيد.

حالا كه آماده‌ايد برويم سر وقت ۱۰ سوال كلاسيكِ سختِ مصاحبه‌هاي شغلي و ببينيم كه چه جواب‌هاي زيركانه و دندان‌شكني مي‌توان به آنها داد:

۱. كمي راجع به خودت صحبت مي‌كني؟

علت طرح اين سؤال بيشتر از اينكه دريافت اطلاعات از شما باشد، ارزيابي سبك و سياق صحبت كردن و انتقال مفاهيم توسط شماست. اين اشتباه را نكنيد كه بخواهيد بيوگرافي كوتاهي از دوران روروَك‌بازي، روز اول مدرسه و طالع‌بيني خود را براي مصاحبه‌كننده تعريف كنيد. به جايش خيلي مفيد و مختصر از تجربيات اخير كاري و شخصي خود كه مربوط به موقعيت كاريِ مورد مصاحبه مي‌شود حرف بزنيد. چيزهايي بگوييد كه رزومه‌تان را تكميل كند. شايد اصلا بهتر باشد براي شخصيت خودتان برند‌سازي كنيد تا خيلي سريع مشخص شود كه شما چه كسي هستيد و با خودتان چه چيزي به اين شركت خواهيد آورد.

۲. چرا كار قبلي‌ات را ترك كردي؟

وضعيت اقتصادي باعث شده تا خيلي از نيروهاي مجرب و متخصص از كار بيكار شوند، پس اگر شركت قبلي‌تان بر اساس تعديل نيرو به قرارداد شما خاتمه داده است خجالت نكشيد و راستش را بگوييد. اما اگر به خاطر عملكردتان از شركت قبلي اخراج شده‌ايد بهتر است كه به گفتن «راهمان از هم جدا شد» اكتفا كنيد و بحث را به منطبق بودن توانايي‌هاي خود با شغل مورد مصاحبه بكشانيد. اگر از ترك شغل قبلي‌تان بيشتر از چند روز نمي‌گذرد، روي اين مسئله تأكيد كنيد كه دنبال فرصت‌ها، چالش‌‌ها و مسئوليت‌هاي بزرگ‌تر هستيد. اگر در حال گذار از يك زمينه كاري كاملا مجزا به زمينه‌ي كاري ديگري هستيد، بحث را اينطور پيش ببريد كه چرا مايل به انجام اين تغيير بزرگ هستيد و آن را گره بزنيد به مسئوليت‌هاي فرصت شغلي جديد.

۳. بزرگ‌ترين نقطه قوتت چيست؟

بدون پرچانگي، شروع كنيد به تشريح سوابق كاري و قدرتمندترين شاخصه‌هاي كيفي و موفقيت‌هاي خود را كه مستقيما به مسئوليت‌هاي شغل مورد تقاضايتان مربوط هستند بيان كنيد. يكي از روش‌هايي كه جواب داده اين است كه از ۴ توانمندي خاصي نام ببريد كه مورد علاقه‌ي كارفرمايان است: انگيزه‌بخشي به خود، ابتكار عمل داشتن، توانايي همكاري در قالب كار گروهي و تمايل داشتن به كار كردن تا بوق سگ.

۴. بزرگ‌ترين نقطه ضعفت چيست؟

جايي خواندم كه اين سؤال يكي از مزخرف‌ترين سؤالاتي است كه مي‌شود از يك آدم غريبه پرسيد و نويسنده‌ي مطلب به حدي عصباني بود كه گفته بود در جواب اين سؤال بگوييد «مگر شما پزشك يا داروغه‌ي شهر هستيد كه اين سؤال را مي‌پرسيد؟» البته مثل اينكه بعد رفته بود يك ليوان آب نوشيده بود و خونسردتر كه شده بود، در پاراگراف پاييني نوشته بود اگر گفتند نقطه ضعفت چيست بخنديد و بگوييد «شكلات»، يا كمي در لفافه‌تر بگوييد: «قبلا اين نقطه ضعف را داشتم كه بنشينم و نگران نقاط ضعفم باشم، اما الان فقط به نقاط قوتم فكر مي‌كنم». اما شايد اين سؤال به اين بدي‌ها هم نباشد. من كه مي‌گويم با طرز فكر «آش كشك خاله‌اته، بخوري پاته، نخوري پاته» جلو برويد.

مطمئنا مصاحبه‌كننده از شما انتظار ندارد كه سوپرمن باشيد، اما شما هم زرنگ باشيد. اين سؤال را بگيريد و طوري بپيچانيدش كه به جاي نقطه ضعف، نقاط قوت‌تان را براي مصاحبه‌كننده تعريف كنيد. يعني نقاط ضعف شخصي‌تان را بگوييد تا نقاط قوت كاري‌تان برجسته شوند. فرض مي‌‌كنيم كه حضرتعالي از آن آدم‌هاي معتاد به كار هستيد كه بايد با چوب بزني‌اش تا از محل كار برود خانه و همين باعث مي‌شود كه اغلب اوقات دوستان و خانواده‌تان را فراموش كنيد. مي‌توانيد اين نقطه ضعف‌هاي زندگي شخصي را مطرح كنيد و بعد عنوان كنيد كه وسواسي بودن به كار باعث مي‌شود تا ديروقت بمانم و همه‌ي اشكالات كار را برطرف كنم و حتي اگر كار بيخ پيدا بكند قيد آخر هفته را هم مي‌زنم.

تاكتيك ديگري كه در مواجهه با اين سؤال مي‌توانيد به كار بگيريد اين است كه نورافكن را برداريد و بيندازيدش روي جايي كه در حال پيشرفت كردن هستيد و زوم كنيد روي آن قدم‌هايي كه برداشته‌ايد نه اينكه بگوييد فلان كار را بلد نيستم. مثلا شما بايد در چشم مصاحبه‌كننده حسابدار تازه‌كاري باشيد كه رفته و در يك مؤسسه‌ي آموزشي حسابداري نزديك محل كارش چند واحد درسي راجع به «روال پرداخت حقوق‌ها» برداشته تا دانشش در اين زمينه افزايش يابد يا مثلا متخصص IT نازنيني باشيد كه رفته براي دريافت مدارك تكميلي در كلاس‌هاي امنيت شبكه Cisco ثبت نام كرده است.

۵. راجع به زمينه‌ي فعاليت شركت ما چه مي‌داني؟

دم دستي‌ترين كاري كه مي‌توانيد بكنيد اين است كه برويد داخل وبسايت شركت و قسمت «درباره ما» را بخوانيد. كارمندان قبلي و فعلي شركت هم منابع خوبي براي جمع كردن اين جور اطلاعات هستند. لازم نيست خيلي هم مو را از ماست بكشيد، همين كه چند نكته كليدي راجع به آن شركت بدانيد كافي است. هدف از طرح چنين سؤالي اين است كه متوجه شوند شما چه قدر به كار كردن در آن شركت علاقه داريد.

۶. از چه چيز كار قبلي‌ات خيلي بدت مي‌آمد و از چه چيزش خيلي لذت مي‌بردي؟

جواب خود را روي چيزهايي متمركز كنيد كه به طور خاص مربوط به آن فرصت شغلي هستند. از گفتن چيزهايي شبيه «من از جَو آنجا خوشم مي‌آمد» پرهيز كنيد. به جاي آن بگوييد «من به عنوان عضوي از تيم (مثلا لجستيك)، عاشق جو رفاقت تيمي آنجا بودم». اگر هوس كرديد راجع به نكات منفي كار قبلي‌تان صحبت كنيد، يادتان باشد چيزهايي را بگوييد كه اصلا ربطي به وظايف كار مورد تقاضاي‌تان ندارد. اما اگر هم منفي گفتيد، حتما يادتان باشد كه پشت بندش ذكر كنيد كه وظايف‌تان را تمام و كمال انجام مي‌داده‌ايد يا اينكه از آن چيز منفي هم نكات مفيدي ياد گرفتيد. اين نشان مي‌دهد آدم وظيفه‌شناسي هستيد، حتي اگر از كاري كه به‌ شما محول مي‌شود خوشتان نيايد.

۷. به نظرت اين كار برايت كوچك نيست؟

كسي انتظار ندارد بگوييد «بله». اگر گفتيد، شايد مصاحبه‌كننده به اين فكر بيفتد كه اين كار بعد از مدتي دل شما را خواهد زد و خيلي زود شركت را ترك خواهيد كرد. به جاي جواب مستقيم دادن به اين سؤال سعي كنيد راجع به آن سوابق و مهارت‌هايي صحبت كنيد كه در صورت استخدام شدن، با خودتان به داخل شركت خواهيد آورد.

۸. چه چيزي تو را از ساير متقاضيان اين شغل متمايز مي‌كند؟

اين هم از آن سؤال‌هايي است كه ممكن است بدجوري كفرتان را در بياورد. انگار مي‌خواهند كار خودشان را گردن شما بيندازند. شايد در دل‌تان بگوييد مگر من ساير متقاضيان را ديده‌ام كه بدانم چه چيزشان با من فرق مي‌كند؟

مشخصا هدف مصاحبه‌كننده از پرسيدن چنين سؤالي اين است كه بداند برگ برنده‌تان چيست. براي پاسخ دادن به اين سؤال نه تنها بايد اكثر فاكتورهاي مورد نظر خودشان را داشته باشيد، بلكه به دو سه خاصيت ديگر هم احتياج داريد. مثلا چيزهايي كه شايد هنوز خودشان هم ندانند كه ممكن است در حين كار به آنها نياز باشد. به اين ترتيب به مصاحبه‌كننده خواهيد فهماند كه من نيرويي هستم كه نه فقط امروز، بلكه فرداروزي كه كارتان گسترش يافت هم به دردتان مي‌خورم.

۹. در سه سال آينده خودت را در چه جايگاهي مي‌بيني؟

اين سوال را معمولا از كساني مي‌پرسند كه هنوز بوي دانشگاه مي‌دهند. هدف از طرح اين سؤال بررسي دو نكته است. اول اينكه بدانند تا چه حد بلند پرواز هستيد و دوم اينكه ببينند آيا با مفهوم صحيح پيشرفت كردن آشنا هستيد يا نه. اما جواب هوشمندانه‌ي شما چه خواهد بود؟ به جاي اينكه فلش‌بك بزنيد به كلاس دوم ابتدايي و بگوييد «مي‌خوام خلبان بشم» يا «ستاره‌ي كشتي‌‌كج بشم» يا «رئيس اداره بشم» بهتر است سياست ديگري را در پيش بگيريد. اگر مثلا دنبال يك منصب مديريتي هستيد، بگرديد دنبال ويژگي‌هاي آن سِمَت كه هم اكنون در آنها چندان قوي نيستيد، اما انگيزه‌ي بالايي داريد تا به صورت آهسته و پيوسته تقويتشان كنيد. مثلا اگر در حوزه‌ي فناوري كار مي‌كنيد مي‌توانيد با تأكيد بر افزايش مهارت‌هاي خود، دورنمايي از آينده را براي مصاحبه‌كننده به تصوير بكشيد.

۱۰. خودت سؤالي نداري؟

هيچ‌وقت نگوييد «نه» يا «ديگر چيزي باقي نمانده تا راجع بهش صحبت كنيم». اين مصاحبه تا وقتي كه از در شركت خارج نشده‌ايد و نرفتيد توي كوچه، تمام نشده است. در ضمن، زحمت پرسيدن سؤالات بي‌موردي نظير «آيا شركت سرويس رفت و آمد دارد» را هم به خود ندهيد. چون با اين سؤال مي‌توانيد هر گونه ترديد احتمالي‌اي كه براي مصاحبه‌كننده باقي مانده را برطرف كنيد و اگر لازم باشد چيزهايي را كه خوب عنوان نكرديد، اين بار به شكل ديگري بيان كنيد. همچنين مي‌توانيد از پيش چند سؤال كليدي آماده كنيد. وظيفه‌ي اين سؤالات نشان دادن علاقه شما به آن شركت است. به عنوان مثال مي‌توانيد از فرهنگ حاكم بر مجموعه سوال و از اينكه خود مصاحبه‌كننده از چه چيز شركت بيشتر از همه خوشش مي‌آيد، سؤال كنيد.

حالا پيش خودمان بماند، اينها كه همگي سؤالات هلويي بودند، اما ۲ فاكتور مثبت‌انديشي و تمرين كردن به شما كمك خواهند كرد تا مثل آب خوردن از پس سؤالات سخت‌تر از اين هم بربياييد. هيچ هراسي به دل خود راه ندهيد. مصاحبه‌كننده هم گناهي ندارد و نيازي نيست او را پيش دندانپزشك بفرستيد. اگر خودتان هم جاي آن مصاحبه‌كننده نشسته بوديد دنبال فردي مي‌گشتيد كه رقابت‌طلب باشد و به خودش اطمينان داشته باشد، نه هر كسي كه فقط دنبال گرفتن كار است تا بتواند قبض آب و برق و گاز و شارژ تلفنش را پرداخت كند. تمرين كنيد، اميدتان به تلاش‌تان باشد و از كسي باكي نداشته باشيد.

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

 

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد