شنبه ۲۹ اردیبهشت ۰۳

۱۵ تكنيك عالي براي ايده‌پردازي

۸ بازديد
پس اول سري به سه مرحله‌اي كه در هر ايده‌پردازيِ موفقي بايد طي شوند، مي‌زنيم: مرحله‌ي ۱: خلق

ايده‌پردازي براي حل مشكل يا تأمين يكي از ملزومات كاري‌، مي‌تواند براي بسياري از كسب‌وكارها نقطه‌ي شروع مناسبي باشد. معمولا شركت‌ها درد را به خوبي شناسايي مي‌كنند. اما مهم‌تر از تشخيصِ مشكل، فراهم آوردن بسترِ ايده‌پردازي براي درمانِ درد است. ايده‌ها فقط چاره‌ي مشكلات نيستند و به غير از درمانگري، در دو حوزه‌ي ديگر هم كاربرد دارند: شايستگي‌ محوري و نيازسنجيِ مشتريان.

در حوزه‌ي شايستگي‌ محوري، مي‌توان از ايده‌پردازي به منظور افزايش توانمندي‌هاي شركت استفاده كرد. در اين نوع ايده‌پردازي، سازمان به دنبال خلق خدمات و محصولات تازه يا بازارهاي جديد براي خدمات و محصولات موجود است.

در بحث نيازسنجيِ مشتريان نيز ايده‌پردازي كمك مي‌كند تا از فوايد تحقيقات متداول در بازاريابي (مانند گروه‌هاي كانوني و نظرسنجي‌ها) بيش‌تر بهره‏‌مند شويم و از اشتراك‌گذاري ايده‏‌ها به عنوان فرصتي براي انجام چنين بررسي‌هاي سودمندي استفاده كنيم.

مرحله‌ي ۲: انتخاب

انتخاب بهترين ايده‌ها خيلي زودتر از شروع فرآيند ايده‌پردازي آغاز مي‌شود. در اينجا تعيين معيارهايي كه ايده‌ها بر اساس آنها سنجيده مي‌شوند، كساني كه مسئول ارزيابي آنها هستند و اينكه ايده‌هاي اصلي براي ارزيابي بيشتر و به اجرا در آمدن چطور به تيم‌هاي داخلي ارائه مي‌شوند، اهميت پيدا مي‌كند. فرآيند انتخابِ خوب را معمولا با استفاده از برچسب‌ و تگ‌ براي تبديل ايده‌ها به دسته‌بندي‌هاي معنادار شروع مي‌كنيم. براي اين منظور، مي‌توانيم محصولات را دسته‌بندي كنيم: موبايل، لپ‌تاپ، تبلت (برچسب)؛ در گام بعدي جزئيات بيش‌تري را در نظر مي‌گيريم و ويژگي‌ها يا خصوصيات محصول را به آن «تگ» مي‌كنيم: مثلا سبُك، باطري با طول عمر بالا، قابل حمل… يا به سراغ خصوصيت‌هايي مانند سيستم عامل، صفحه نمايش و… مي‌رويم. در مرحله‏‌ي بعدي، با استفاده از اين برچسب‌ها و تگ‌ها، ايده‌ها را اولويت‌بندي مي‌كنيم. دسته‌بندي‌ها و تگ‌زني‌ها بايد طوري باشد كه مانند فيلتر عمل كند و تنها بهترين ايده‏‌ها را تا مرحله‌ي اجرا بدرقه كند.

مرحله‌ي ۳: پياده‌سازي

موفقيت در فرآيند پياده‌سازي، بستگي به توانايي سازمان براي انتخاب برترين ايده‌ها و عمل كردن براساس آنها دارد. به علاوه، سازمان بايد جريان كاري منظمي داشته باشد، به طوري كه كاركنان سازمان، به خوبي از نقش خود در مراحلِ مختلف فرآيند ايده‌‏پردازي آگاهي داشته باشند. اگر سازماني بخواهد ايده‌پردازي را شروع كند، طراحي فرآيند مناسبي براي ايده‌پردازي (يعني مشخص كردن دقيقِ نقش‌ها و مسئوليت‌ها) اهميت زيادي خواهد داشت. افرادي كه براي نقش‌هاي مختلف، انتخاب مي‌شوند بايد آمادگي پذيرش ايده‌هاي جديد را داشته باشند؛ ايده‌هايي كه لزوما در داخل سازمان خلق نشده‌اند. حتي ممكن است بتوان به اين افراد براساس عملكردشان در پياده‌سازي رويكردهاي جديد، پاداش هم داد.

تكنيك‌هاي مؤثر در ايده‌پردازي ۱. تكنيك اسكمپر

SCAMPER روشي براي ايده‌پردازي است كه توسط باب اِبري (Bob Eberie) طراحي شده و قدرت اراده را در ايده‌پردازي به عنوان محرك اصلي در نظر مي‌گيرد. در واقع اين روش،‌ چك‌ليست شناخته شده‌اي را شامل مي‌شود كه به فرد كمك مي‌كند ايده‌هايش را براي بهبود محصولات موجود يا توليد يك محصول كاملا جديد ثبت كند. چك‌ليست تكنيك اسكمپر موارد زير را در بر مي‌گيرد:‌

حرف S كه از كلمه‌ي substitution به معني جانشين‌سازي گرفته شده است. حرف C كه از كلمه combine به معني تركيب كردن آمده است. حرف A كه از كلمه‌ي adapt به معنيِ سازگاري و تعديل كردن مي‌آيد. حرف M كه به كلمه‌ي magnify به معني بزرگ سازي اشاره دارد. حرف P كه از كلمه‌ي put to other uses به معني استفاده در ساير موارد وام گرفته شده است. حرف E كه از كلمه‌ي elimination به معني حذف كردن گرفته شده است. حرف R كه از كلمه‌ي reverse به معني معكوس‌سازي مي‌آيد. ۲. طوفان فكري

در اين فرآيند راه حل‌هاي بسياري براي مشكلِ مشخصي، پيشنهاد مي‌شود. اينجا تأكيد روي تعداد ايده‌هاست نه درستي يا غلطي آنها. يعني همه‌ي افراد، بدون ترس از انتقاد، آزادانه نظرشان را بيان مي‌كنند و ايده‌هايشان با آغوش باز پذيرفته مي‌شوند. در واقع، در يك جلسه‌ي طوفان فكري،‌ ايده هرچه نامتعارف‌تر،‌ بهتر! چرا كه كم كردن شاخ و برگ ايده‌‌هاي بزرگ يا عجيب و غريب، ساده‌تر از تبديل ايده‌‌اي كوچك به راه‌حلي مؤثر است.

خيلي وقت‌ها چند ايده‌ي كوچك با هم تركيب مي‌شوند تا ايده‌ي خوبي به دست بيايد. به اين كار هم مي‌گويند : ۳=۱+۱ !

اگرچه طوفان فكري را مي‌توان يك نفره هم ترتيب داد (آدم‌هايي كه با خودشان حرف مي‌زنند را نديده‌ايد؟!) اما معمولا بر پا كردن چنين طوفاني، كاري گروهي است كه با حضور جمعي متشكل از ۶ تا ۱۰ نفر انجام مي‌شود.

۳. ليست‌سازي

تهيه ليست يك روش كاملا تحليلي است كه در آن با شناسايي نقاط قوت،‌ خصوصيت‌هاي مختلف محصول يا خدمت ارائه شده را فهرست مي‌كنيم. مثلا براي اينكه بفهميم چطور مي‌توانيم يك محصول را بهتر كنيم،‌ قطعات آن را از هم جدا مي‌كنيم،‌ ويژگي‌هاي فيزيكي هر قطعه را يادداشت مي‌كنيم و تمام كاركردهاي هر قطعه را بررسي مي‌كنيم تا ببينيم تغيير در هر يك از اينها چه تأثير مثبت يا منفي در عملكرد محصول دارد.

۴. نقشه‌ي ذهني

نقشه‌ي ذهني تكنيكي گرافيكي است كه براي ترسيمِ ارتباط موجود ميان قسمت‌هاي مختلف اطلاعات گردآوري شده يا ايده‌ها به كار مي‌رود. در اين تكنيك، هر داده يا ايده روي كاغذ نوشته شده و بعد با خط يا منحني به ايده يا داده‌ي قبل يا بعد از خودش وصل مي‌شود. به اين ترتيب، شبكه‌اي از روابط به وجود مي‌آيد. اين تكنيك اولين بار توسط محققي بريتانيايي به نام توني بوزان (Tony Buzan) در كتابي با عنوان «از كله‌ات استفاده كن» كه در سال ۱۹۷۲ منتشر شده است، در عالم ايده‌پردازي پيدايش شد. از نقشه‌‌هاي ذهني در طوفان‌هاي فكري و در برنامه‌ريزي براي پروژه‌ها استفاده مي‌شود. همچنين اين تكينك در حل مسئله و يادداشت‌برداري نيز كاربرد دارد. مثل همه‌ي تكنيك‌هاي ديگري كه از نقشه‌كشي استفاده مي‌كنند، تكنيك نقشه‌ي ذهني هم به دنبال طبقه بندي اطلاعات است تا بتواند مفاهيم و ايده‌ها را با ديگران به اشتراك بگذارد.

براي تهيه‌ي نقشه‌‌ي ذهني، اول بايد عبارت يا كلمه‌اي را در وسط صفحه بنويسيم. بعد، بايد هرچيزي كه در رابطه با آن كلمه يا عبارت به ذهن‌مان مي‌رسد در گوشه و كنار همان صفحه، بدون هيچ ترتيب مشخصي يادداشت كنيم. دست آخر هم بايد سعي كنيم ارتباط ميانِ تمام آن عبارت‌ها يا كلمات را با هم پيدا كنيم. مثل كاري كه در شكل زير انجام شده است:

۵. تصويرسازي و محرك‌هاي تصويري

‌ تصويرسازي يعني براي فهميدن يك مسئله،‌آن را به صورت بصري يا تصويري بررسي كنيم. در اين روش، شما ديگر مجبور نيستيد به خود مشكل فكر كنيد، بلكه روي بخشِ كاملا متفاوتي (يعني تصوير يا تصاوير) متمركز مي‌شويد. اما نكته اينجاست كه همينطور كه به تصوير نگاه مي‌كنيد،‌ ضميرناخودآگاه شما كماكان به مسئله‌ي اصلي فكر مي‌كند. بدين ترتيب،‌ از طريق كشف و شهود، ناگهان راه‌حل‌هاي زياد و متنوعي به ذهن‌تان مي‌رسد كه بايد به سرعت آنها را يادداشت كنيد.

يكي از بهترين تكنيك‌ها براي اينكه ذهن بتواند بين ايده‌ها و نكته‌ها رابطه برقرار كند، استفاده ازمحرك‌هاي تصويري است. اين محرك‌ها باعث مي‌شوند احساسات، عواطف و غرايز فرد كه در طوفان فكري و در مواجهه با چالش‌هاي ابتكاري خيلي به كار مي‌آيند، بيدار شوند.

نحوه‌ي كار به اين صورت است كه تسهيل‌كننده (همان فردي كه مسئول اجراي تكنيك است) تعدادي عكس از پيش تهيه شده را بين شركت‌كنندگان پخش مي‌كند. بعد از آنها مي‌خواهد به عكسي كه در اختيار دارند، نگاه كنند و هر چه دل تنگشان مي‌خواهد را بنويسند. برايان ماتيمور (Bryan Mattimore) معتقد است كه تصوير بايد از لحاظ بصري جذاب باشد،‌ به چندين موضوع در آن اشاره شده باشد و انوع مختلفي از ارتباطات را به نمايش گذارد. در مرحله‌ي بعدي،‌ شركت‌كنندگان، تيم‌هاي دونفره تشكيل مي‌دهند و درباره‌ي ايده‌هايي كه به ذهن‌شان رسيده، حرف مي‌زنند تا مسئله‌ي مورد بحث در طوفان فكريِ مختصر و مفيدي، بررسي شود. در نهايت هم،‌ اين گروه‌هاي دو نفره، ايده‌هاي منتخب را با ديگران به اشتراك مي‌گذارند.

ماتيمور مي‌گويد كه محرك‌هاي بصري بهتر است به ويژگي‌هاي مسئله‌ي مورد بحث اشاره كنند. مثلا اگر مشكل مورد نظر به صنايع توليدي مربوط است،‌ بهتر است از تصاوير صنعتي استفاده شود. اما حتما بايد در ميان اين عكس‌ها، تصاوير تصادفي هم بگنجانيد،‌ چون ممكن است اين نوع تصاوير، جرقه‌ي مبتكرانه‌ترين راه‌حل‌ها باشند.

۶. استوري‌بورد

ممكن است قبلا در مورد كاربرد اين تكنيك در سينما مطالبي شنيده باشيد. نقش استوري‌بورد در ايده‌پردازي هم تفاوت چنداني با كاربرد آن در سينما ندارد؛ يعني قرار است به كمك آن، داستانِ تصويري براي رسيدن به ايده‌ي مطلوب را خلق كنيم. استوري‌بوردها به افراد خلاق امكان مي‌دهند تا اطلاعاتي را كه در طول تحقيق به دست آورده‌اند به ديگران ارائه دهند. براي استفاده از اين تكنيك،‌ بايد مراحل و اطلاعات مختلفِ مربوط به هر ايده را روي برگه‌ها يا كارت‌هاي جداگانه‌اي نمايش دهيد و آنها را روي تخته،‌ پنل يا هر سطح ديگري كه مي‌‌پسنديد در كنار هم قرار دهيد. همينطور ممكن است به جاي استفاده از كارت، صِرفا به كشيدن قاب و كادري اكتفا كنيد. مهم اين است كه تصاوير قابل درك، روابط بين ايده‌هاي مختلف كاملا مشخص و براي بيننده قابل فهم باشند. چيزي شبيه به اين:

۷. نقش‌بازي

بله، درست خوانديد،‌ نقش‌بازي! در اين روش ايده را «بازي» مي‌كنيم. در اين روش، هر يك از افراد، نقشِ يكي از اعضا يا اجزاي دخيل در ايده را برعهده مي‌گيرد و درست مثل يك تئاتر آن نقش را بازي مي‌كند؛ هم فال است و هم تماشا. هم لذت مي‌بريد و هم افراد از لاك دفاعي بيرون مي‌آيند و ذهن‌شان بازتر مي‌شود. اين كار باعث مي‌شود،‌ تا هر لحظه انتظار ايده‌ي محشري را داشته باشيد.

۸. تحليل ريخت‌شناسي

اين تكنيك از شناخت ساختاري جنبه‌هاي مختلف مسئله و مطالعه‌ي روابط بين آنها استفاده مي‌كند. مثلا فرض كنيد مسئله، تهيه‌ي تي‌شرت باشد. در اينجا سه جنبه‌ي مهم داريم: جنس،‌ رنگ،‌ سايز. هركدام از اين ابعاد، در حالت معمولي، ممكن است چند حالت يا خصيصه داشته باشند. مثلا ممكن است تي‌شرت‌ها در ۳ رنگ آبي، سبز و قرمز موجود باشند. حالا با فرض اينكه ۴ جنس مختلف و ۳ سايز داشته باشيم،‌ ۳×۴×۳ تركيب مختلف براي چنين مسئله‌اي امكان‌پذير خواهد بود. براي پيشرفت كار، ممكن است به اين نتيجه برسيم كه بايد يكي از اين ويژگي‌ها را تغيير داد يا تركيب‌هاي جديدي به وجود آورد.

۹. پيوندهاي اجباري

اين يك تكنيك بسيار ساده است: ايده‌هاي كاملا متفاوت را به هم ربط مي‌دهيم تا يك ايده‌ي جديد به دست بياوريم. شايد نتيجه‌ي كار خيلي منحصربفرد و خاص نباشد، اما معمولا جالب و هيجان‌انگيز است. خيلي از محصولاتي كه امروز از آنها استفاده مي‌كنيم، نتيجه‌ي پيوندهاي اجباري هستند. مثلا،‌ ساعتي كه ماشين‌حساب هم هست؛ كفشي كه چراغ مي‌زند؛ ناخن‌گيري كه دربازكن هم دارد و غيره. كمتر پيش مي‌آيد كه نتيجه‌ي اين روش به كشف‌هاي جديد يا محصولات انقلابي منجر شود اما معمولا محصولات به دست آمده، بازار خوبي دارند.

۱۰. رؤياپردازي

با اينكه خيلي‌ها قبول ندارند،‌ اما رؤياپردازي يكي از بهترين روش‌ها براي رسيدن به ايده‌هاي عالي است. خود كلمه‌ي «رؤياپردازي» اجازه مي‌دهد، خيلي راحت و بازيگوشانه فكر كنيم. با اين روش، رابطه‌اي عاطفي بين فرد و مسئله برقرار مي‌شود كه دستيابي به ايده‌اي فوق‌العاده را آسان مي‌كند. وقتي در زمينه‌ي ايده‌پردازي از رؤياپردازي حرف مي‌زنيم، منظور خيال‌بافيِ مفيد در راستاي يك هدف مشخص است. خيلي از مخترعان از همين رؤياپردازي به ايده‌هاي ناب رسيده‌اند. بهترين مثالش؟ اختراع هواپيما! اگر برادران رايت به رؤيايشان اجازه‌ي پرواز نداده بودند،‌ انسان‌ها هنوز گاري‌سوار بودند!

۱۱. افكارنويسي

اين روش هم خيلي ساده است. از شركت‌كنندگان بخواهيد به جاي اعلامِ ايده‌هايشان، آنها را بنويسند. چند دقيقه‌اي براي اين كار وقت در نظر بگيريد و بعد هركس بايد نوشته‌هايش را به فرد ديگري بدهد. اين فرد، نوشته را مي‌‌خواند و خودش هم به آنها چندتايي اضافه مي‌كند. دوباره بعد از چند دقيقه برگه‌ها رد و بدل مي‌شوند. بعد از مثلا ۱۵ دقيقه‌، يك نفر برگه‌ها را جمع مي‌كند و در همان جلسه، درباره‌ي آنها بحث مي‌كنيد.

۱۲. تفكر معكوس

از خود كلمه‌ي «تفكر معكوس» معلوم است كه اين روش با روش‌هاي منطقي و عادي فرق دارد. يعني، به جاي فكر كردن درباره‌ي مسئله بايد به ايده‌هاي مخالف فكر كنيم! مثلا به جاي «چطور دنبال‌كننده‌هايم را بيشتر كنم؟»،‌ مسئله‌ي «چطور كاري كنم كه اصلا هيچ دنبال‌كننده‌اي نداشته باشم؟»‌ را حل كنيد! خواهيد ديد كه براي بيشتر افراد ايده‌پردازيِ منفي ساده‌تر است چون بيشتر حال مي‌دهد! اما زياد هم وقت‌تان را سر تفكر معكوس نگذاريد. ۱۰-۱۵ ايده‌ي معكوس، كافي است. بعد از پايان جلسه، هم مي‌توانيد همچنان در همان فضايِ معكوس به ايده‌پردازي ادامه دهيد و هم، مي‌توانيد براي محكم‌كاري، دوباره مسئله را معكوس كنيد. مثلا «من ديگر هيچ‌كدام از اكانت‌هاي شبكه‌هاي اجتماعيم را به روز نمي‌كنم» به «از حالا به بعد هميشه اكانت‌هايم را در تمام شبكه‌هاي اجتماعي به روز نگه مي‌دارم» تغيير مي‌كند.

۱۳. زير سئوال بردن مفروضات

در بيشتر كسب‌وكارها اصولي نانوشته اما تأثيرگذار وجود دارد كه همه براي انجام كارها به اين اصول مراجعه مي‌كنند. متأسفانه، كسي هم متوجه نيست كه زيرسئوال بردن اين مفروضات در هر قدم، يعني باز كردن در به روي ايده‌ها و امكانات جديد!

ماتيمور درباره‌ي زيرسئوال بردن مفروضات مي‌گويد: «شركت‌كنندگان بايد براي چالشِ خلاقانه چارچوبي درنظر بگيرند. بعد بايد ۲۰ الي ۳۰ مفروض (چه صحيح و چه غلط) تهيه كنند. در قدم بعدي بايد از ميان آنها چند مفروض را انتخاب كرده و به عنوان محركي براي خلق ايده‌ي جديد يا آغاز تفكر استفاده كنند.»

۱۴. معاشرت اجتماعي

اگر قرار باشد كاركنان فقط با همكاران و دوستان‌شان معاشرت داشته باشند،‌ بعد از مدتي يك بُعدي مي‌شوند و تنها از يك زاويه به مسائل نگاه مي‌كنند. پس به آنها امكان بدهيد با افرادي در محيط‌هاي كاري ديگر معاشرت كنند، مثلا آنها را تشويق كنيد تا در لينكدين عضو شده و درگفتگوهاي سودمندِ آن شركت كنند. اين كار ديدگاه‌شان را به روز مي‌كند و شايد به جرقه‌هاي ذهنيِ تازه منجر شود. معاشرت اجتماعي در حوزه‌ي ايده‌پردازي، ممكن است حتي به گفتگوهايي منجر شود كه هيچ ارتباطي با مشكل موجود نداشته باشند.

۱۵. تشريك مساعي

همانطور كه از عنوان پيداست، در تكنيك تشريك مساعي دو يا چند نفر دست در دست هم مي‌دهند تا به هدف خاصي برسند. طراحان معمولا به اين شكل عمل مي‌كنند و به ايده‌هاي خلاقانه‌ي خود، در تشريك مساعي با سايرين و گروه همكاران، پر و بال مي‌دهند.

اينكه بايد از كدام تكنيك استفاده كنيد را مي‌توانيد با در نظر گرفتن نوع مسئله‌ي مورد نظر، نگرش مديران و كاركنان به موضوع و امكانات در دسترس، مشخص كنيد. در هر صورت فراموش نكنيد، هرچه فرآيند ايده‌پردازي آزادانه‌تر و «طبيعي‌تر» دنبال شود، ايده‌ي بهتري به دست خواهد آمد.

ويرايشگر زندگي را به دوستان خود معرفي كنيد:

آدرس  ما :

www.telegram.me/karafarin_iran

http://lifeeditor.blogfa.com


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد